Quantcast
Channel: ستاد مرکزی راهیان نور کشور - آخرين عناوين اخبار :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 3984

ما در دفاع مقدس در بحث خبرنگاری چهره‌های شاخص زیادی داشتیم اما شهید رهبر یک انسان خاص بود

$
0
0
ما از سال 1360 شروع به کار روایتگری کردیم، در سال 1364 و قبل از عملیات والفجر هشت، با بچه های آبادان اولین نمایشگاه جنگ را در شهرستان ماهشهر و در پشت جبهه آبادان برپا کردیم، بعد از جنگ به کارهای فرهنگی ازجمله یادواره‌های شهدا مشغول شدیم تا اینکه حدود هشت سال پیش، شهید سعید صیاد طاهری پیشنهاد داد که در گلزار شهدا فعالیت‌های نمایشگاهی راه بیندازیم، از او پرسیدم: نمایشگاه با چه محوری؟ گفت: با محوریت شهید گمنام، چون حدود 177 شهید گمنام در گلزار شهدای آبادان وجود دارد؛ برای خودم هم خیلی جالب بود، می‌دانستم شهید گمنام زیاد داریم اما آمارشان را نداشتیم، به هر حال همان سال به کار گلزار شهدا ورود پیدا کردیم و برای اولین بار یادمان 177 شهید گمنام آبادان پایه‌ریزی شد و نمایشگاه مقاومت و دفاع در یادمان‌های آبادان به اجرا گذاشته شد. مهرزاد ارشدی ذر گفتگو با خبرنگار جهاد رسانه ای شهید رهبر عنوان کرد: نگاه ما به دفاع مقدس بیشتر در بحث دفاع مردمی بود و معتقد بودیم باید در بحث راهیان نور در حوزه دفاع مردمی بیشتر فعالیت کنیم، چون مردمی که در قالب کاروان‌های راهیان نور به مناطق عملیاتی وارد می‌شوند به دنبال موضوعات، سوژه‌ها و واقعیت‌هایی هستند که خودشان هم به نوعی در آن دخیل بوده‌اند و حرکت در جهت دفاع مردمی این نیاز آن‌ها را پاسخگو بود و پیرو همین مطلب، ما با مخاطبانی مواجه شدیم که عطش زیادی در این بخش داشتند؛ در بحث دفاع مردمی به نقش مردم در پایداری و دفاع پرداختیم، مخصوصاً در حوزه‌ی جغرافیایی آبادان، حماسه 9 آبان و حماسه‌ی ذوالفقاری آبادان که در چهلمین روز جنگ اتفاق افتاد و منجر به این شد که ارتش عراق اولین شکست بزرگ خودش را در ذوالفقاری از مردم و نیروهای مردمی متحمل شود. تا قبل از این شکست، درطول 1400 کیلومتر مرز از شمال کردستان تا آبادان و شهرهایی که روی خط مرزی بودند سقوط کردند، در چهار آبان 1359  خرمشهر سقوط کرد و پس از آن دشمن به سمت آبادان آمد که اینجا را هم تصرف کند اما در چهلمین روز جنگ اهدافشان بر باد رفت و شکست سنگینی خوردند. در ذوالفقاری باتوجه به اینکه جمعیت زیادی از مردم در شهر بودند، لذا اگر آبادان سقوط می‌کرد فاجعه‌ی بزرگی رخ می‌داد و خاطره‌ی غم‌انگیزی در دفاع‌ مقدس رقم می‌خورد، اما خداوند متعال آن‌ها را آرزو به دل گذاشت و اجازه نداد این اتفاق بیفتد؛ مردم با دست خالی به منطقه‌ی ذوالفقاری آمدند و در کنار مدافعان شهر اعم از نیروهای ارتش، سپاه، جهاد‌سازندگی و داوطلبانی که از سراسر کشور آمده بودند، به دفاع پرداختند؛ همین مسأله باعث شد که این حماسه، یکی از حماسه‌هایی باشد که در تاریخ دفاع مقدس، سنبل دفاع مردمی شد و امروز هم در کتاب ششم دبستان از آن و از قهرمان آن ، یعنی دریاقلی سورانی که یک فرد عادیِ مردمی بود و یک اوراق فروشی در ذوالفقاری داشت، نیروهای شهر را از ورود دشمن مطلع کرده و بعد هم به همان جبهه برمی‌گردد و می‌جنگد تا به شهادت می رسد، یاد می‌شود. زیبایی‌هایی که در این نوع روایت وجود دارد جذابیت خاصی برای مردم دارد، چون مردم احساس می‌کنند می‌توانند ارتباط روحی با این وقایع پیدا کنند؛ ما نیاز نیست زیاد در دفاع مقدس داستان‌سرایی کنیم، همین واقعیت‌های دفاع مردمی که وجود داشت را به مردم و نسل آینده انتقال دهیم خیلی راحت می‌پذیرند، پس نیازی به تحلیل یا تحریف نیست. به نظر من راوی فقط وظیفه دارد که همه چیز را صادقانه و شفاف انتقال دهد چراکه این مطلب را ما در این سال‌ها تجربه کردیم و پاسخ هم گرفته‌ایم؛ عزیزانی که برای یکبار از اینجا به عنوان راهیان نور عبور کردند در بازگشت به شهرشان، به دوستان و همشهری‌هایشان ماجرا را توضیح داده و همین باعث می‌شود در کاروان‌های بعد زائرانی از بعضی شهرها آمدند که می‌گفتند دوستان ما که به اینجا آمده بودند؛ قصه‌ی این سرزمین را برایمان شرح دادند و جذابیت این ماجرا باعث شد که ما هم امسال با راهیان نور بیاییم و از یادمان 177 شهید گمنام بازدید کنیم. • لطفا از شهید رهبر برایمان بگویید. ما در دفاع مقدس در بحث خبرنگاری چهره‌های شاخص زیادی داشتیم اما شهید رهبر یک انسان خاص بود،از نظر شخصیتی، اعتقادی، زیبایی چهره و نورانیتی که به واسطه‌ی تهجد، شب زنده‌‌داری و تلاوت قرآن در او حاصل شده بود، او را به یک چهره‌ی بی‌بدیل تبدیل کرد. بسیار انسان خاشع، خاضع و دوست‌داشتنی بود، خیلی زود با همه دوست می‌شد، ارتباط را راحت برقرار می‌کرد و در گزارش جبهه‌اش واقعاً همتا نداشت. سید مرتضی آوینی تعابیری درباره شهید رهبر دارد، به عنوان نمونه؛ این قدر ایشان با شجاعت کنار جبهه می‌ایستد و گزارش می‌دهد که انگار در کنار یک زمین فوتبال، مسابقه‌ی ورزشی را گزارش می‌دهد. شهید رهبر با استمرار خودش در عملیات‌های مختلف نشان داد قابلیت و شجاعت بالایی دارد، بعضی‌ها در بعضی عملیات‌ها به جبهه می‌آمدند و بعد از مدتی خسته شده و می‌رفتند اما شهید رهبر بارها و بارها مجروح شد و در سخت‌ترین عملیات‌ها شرکت کرد ولی با این حال دوباره با نشاط و سرور در عملیات بعدی شرکت می‌کرد. من فکر می‌کنم که این مطلب، ریشه در ارتباط او با قرآن کریم دارد؛ شهید رهبر در همه‌ی گزارش قرآن کریم و آیاتی که مربوط به جهاد و شهادت، بهره می‌برد، این‌قدر مسلط و با اعتقاد، آیه‌های شریفه قرآن را تلاوت می‌کرد که شما احساس می‌کردید این آیه الان در حال نازل شدن است؛ همه‌ی وجود و صورتش قرمز می‌شد، شما به گزارش‌هایشان توجه کنید؛ این اعتقاد و اتصال قوی به خداوند و اهل بیت عصمت و طهارت از او یک موجود بی‌نظیر و بی‌بدیل ساخته بود. • به نظر شما آیا هنوز هم به شهید رهبرها نیاز داریم و آیا جهاد رسانه در راهیان نور نقش دارد؟ صد در صد، تا کفر هست، مبارزه علیه کفر هم هست، تا استکبار و استثمار هستند مبارزه علیه آن‌ها هم هست و تا این‌ها هستند، وجود چهره‌های مصمم و قوی، شجاع و متکی به خداوند متعال نیاز است، ما نمی‌توانیم بگوییم چون شهید رهبر و شهید آوینی‌ها رفته‌اند دیگر نمی‌توانیم کاری انجام دهیم، این‌طور نیست؛ آن‌ها رسالت خودشان را انجام دادند و به پیمانی که با خدا بستند عمل کردند، و ما امروز باید در ادامه‌ی کارهایشان، مثل خودشان و حتی با قدرت بیشتر تلاش کنیم که بتوانیم جایگاه آن‌ها را حفظ نماییم؛ هرچند به پای آن‌ها نمی‌رسیم اما نباید تلاشمان را رها کنیم، بلکه باید تلاش کرده وشهید رهبرها، مالکی‌ها، علی طالبی‌ها، آوینی‌ها و خیلی‌های دیگر که مظلوم، غریب و گمنام در عرصه رسانه به شهادت رسیدند را دوباره زنده کنیم و قطعاً با فضایی که امروزه در دنیا وجود دارد ما موفق هستیم، اما نوع سیاست‌گذاری‌ها باید به گونه‌ای باشد که این فضا برای نسل امروزی که دوست دارد در این عرصه فعالیت بکند فراهم باشد. امروز اگر یک خبرنگار جنگی ما دوست دارد در دورترین نقاط عالم و در جبهه‌های مختلف خدمت بکند ما باید شرایط حضور او را فراهم کنیم، ما یک اشتباه بزرگ بعد از جنگ انجام دادیم و آن اینکه بیش از چند صد عکاس و خبرنگاری را که در هشت سال دفاع مقدس حضور داشتند به علت استفاده نکردن از تجربه و ظرفیت‌شان از دست داده و کم کم از صحنه خارج شدند و این تجربه‌ی بزرگی را که آن‌ها در آن شرایط سخت به دست آوردند، ما نتوانستیم از آن استفاده کنیم؛ شاید راهیان نور بتواند این رسالت را برعهده بگیرد و فضا را باز کند برای کسانی که دوست دارند در رسانه مثل شهید رهبر شوند، پس نباید مانع ایجاد کرد، نباید با یک نگاه کوچک و بسته کار کنیم و این پتانسیل‌هایی که می‌توانند در تمام دنیا، پرچم تشیع و مبارزه‌ی انقلابی را بلند کنند از حضور محروم کنیم. • الان که دیگر جنگ نیست تا جوانان بخواهند مثل شهید رهبر شوند! چرا جنگ نیست! جنگ در عراق و سوریه هست، در همه‌ی کشورهای مسلمان در هر نقاط عالم که جنگ وجود داشته باشد ما باید حضور داشته باشیم؛ امام خمینی(ره) بارها و بارها فرمودند: ما حامی همه‌ی ستمدیدگان و مستضعفان جهان هستیم، امروز حضرت آقا هم همین مطلب را می‌فرمایند پس ما به هیچ وجه نباید از مواضع اصولی و انقلابی‌مان در مقابل دشمن عقب‌نشینی کنیم، هرجایی که تعدی علیه مسلمانان و مستضعفان صورت بگیرد ما باید آن‌جا حضور داشته و نام شهید رهبر، شهید آوینی و همه‌ی دوستان خودمان را زنده نگه داریم. • در راهیان نور باید چه کنیم؟ در راهیان نور بحث‌های متفاوتی وجود دارد، سیاست‌گذاران راهیان نور نباید فضا را به گونه‌ای پیش ببرند که فقط افراد بیایند مناطق عملیاتی را زیارت کنند و برگردند، زائران باید طعم جنگ را بچشند، یعنی دانش‌آموزان دبیرستانی که به راهیان‌ نور می‌آیند باید یک فضای جنگی بی‌خطر را برایشان به وجود آورد؛ تانک، بی ام پی، توپ 106 و دستگاه‌های مختلف نظامی به همراه مانورهای مداوم داشته باشیم تا روحیه‌ی پایداری پیدا کنند، اینکه در یک فضای متفاوت با یک موزیک آرام زائران بیایند و زیارت کنند؛ به نظر من باعث می شود فقط یک بخش کم از روحیه‌ی دفاع مقدس به زائران انتقال ‌یابد، ما باید فضایی خودسازی و آماده‌سازی برای دفاع را به وجود بیاوریم، اصلاً راهیان نور برای حفظ روحیه‌ی پایداری به وجود آمده است و روحیه‌ی پایداری زمانی حفظ می‌شود که ما برای فرزندانمان یک شرایطی را به وجود بیاوریم که با وجود جوان بودنشان، در این مناطق عملیاتی مثل یک رزمنده حضور یافته و تنها زائر نباشند، اگر این اتفاق افتاد گزارشگر ما گویا وسط جبهه‌ی جنگ است و به این واسطه می‌تواند رشد کند. • چگونه نقش خواهران را در راهیان نور برجسته کنیم؟ در یک سال محاصره آبادان که در تمام جنگ‌ها بی‌نظیر بود، در سیصد چهارصد سال گذشته به جز "استالین‌گرا" که سه ماه در محاصره بود، تا قبل از جنگ سوریه هیچ شهری در دنیا یک سال در محاصره نبوده است، به همین خاطر یک سال محاصره آبادان شگفتی‌ساز بوده است، نیمی از مقاومت و پایداری در این محاصره برعهده‌ی خواهران بود؛ آن‌ها در بحث امدادگری و پرستاری در بیمارستان‌ها، حضور در کنار جبهه‌ها، مهمات‌رسانی، تهیه‌ی غذا و آذوقه و امثالهم کار می‌کردند، یعنی همپای برادران مشغول به کار بودند. راهیان نور باید زنان ما را جنگاور بار بیاورد اینکه ما یک خط کشی کنیم و بگوییم نه خواهران کارشان در این سطح است و باید یک جا بنشینند؛ این نگاهِ خوبی نیست، ما روحیه‌ی پایداری را باید برای خواهران و برادران به وجود بیاوریم؛ با توجه به ظرفیت‌ها و قابلیت‌های بانوان، باید برای آن‌ها فضا تعریف، و شرایط جنگی را برایشان ایجاد کرد. ما در جنگ بسیج خواهران داشتیم؛ خواهر شولی ما تخریب‌چی جنگ بوده، پس یک بانو می تواند تخریب چی و آرپی‌جی‌زن باشد، یک بانو می تواند توپ‌چی باشد، اما باید این شرایط را برایش به وجود آوریم، حالا اردوهایی در راهیان نور برای خواهران باید تعریف شود که در آن حداقل یکی دو شب، رزم شبانه وجود داشته و آن‌ها بتوانند با این ابزار آلات جنگی کار کرده و تجربه نظامی پیدا کنند تا اگر در یک شرایط خاصی قرار گرفتند بتوانند از خودشان دفاع کنند. شما می‌توانید بگویید اسلحه خطرناک است، به دست خواهران ندهید اما این توجیه درستی نیست، شما اسلحه را به خواهر داده و آموزشش می‌دهید تا در زمانی که کشور دچار آسیب شد، این بانو همانند یک سرباز از کشورش دفاع کند، پس باید خواهران را هم برایشان یک برنامه متمایز تعریف کرد تا بتوانند خیلی فعال‌تر در عملیات شرکت کرده و تجربیات بالاتری در تیراندازی و رزم به دست آورند. اگر این فضا به وجود آمد خواهرانی که در رسانه کار می‌کنند، می‌توانند در همین نقش خیلی فعال مؤثر باشند.  • یعنی ما بمانیم و سنگر رسانه را حفظ کنیم؟ مگر شهیده مریم فرهانیان این سنگر را حفظ نکرد، مگر خانم حاجی‌شاه در خرمشهر این سنگر را حفظ نکرد، مگر خواهر جوشی، خواهر اشتری، خواهر محمدی، خواهر حمیدی‌ها، خواهر شهید‌زاده‌ها، خواهر پرنیان که همه در جبهه جنگ حضور داشتند و مجروح شدند این سنگر را حفظ نکردند، ما همین الان یک لشکر خواهر داریم که همه‌ی این‌ها توی جنگ حضور داشتند و هشت سال جنگیدند، چطور می‌شود که بگوییم خواهران دیگر امروز نمی‌توانند بجنگند! نه اصلاً چنین چیزی نیست، خواهران هم می‌توانند در یک فضایی که تعریف می‌شود حضور داشته و کار کنند، در بخش رسانه هم شاید از لحاظ بعضی قابلیت‌های جسمانی یک سری تفاوت‌هایی وجود داشته باشد، اما مطمئناً همه‌ می‌توانند در این فضایی که برایشان تعریف شده است تجربه جنگی لازم را به دست آورند. باید تمرکز روی دفاع مردمی در دفاع مقدس داشته باشیم، این تقویت روحیه‌ی پایداری مردم برای تجاوزاتی که در آینده علیه کشور ممکن است صورت بگیرد، می‌تواند کشور را بیمه کند و در دفاع مردمی‌ است که وجود خواهران تعریف می‌شود و نگاه بسته‌ای را که در این قضیه وجود دارد، به چالش بکشد.

Viewing all articles
Browse latest Browse all 3984

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>