به گزارش خبرنگار راهیان نور، تصویر حاضر در این صفحه مربوط به بنای فعلی المان یادمان شلمچه است که به همت آستان قدس رضوی ساخته شده است. داستان این بنا هم خواندنی است. مهندس شهرام قهرمان، طراح و سازنده المان یادمان باشکوه شلمچه به خبرنگار راهیان نور گفت: من در جنگ حضور نداشتم و در واقع به نیزه شکستهها رسیدم و طراحی و ساخت بنای شلمچه را به من پیشنهاد کردند. من آن موقع مهندس عمرانی بودم که تازه از سوئد برگشته بود. خیلی هم نازک نارنجی و اتوکشیده بودم طوری که مثلاً شمال که میرفتیم عینک آفتابی میزدم و آفتاب و سایه میکردم تا یک وقتی گرمازده نشوم، اما چه شد که من با این روحیه در شلمچه ای که خودم دمای بالای ۴۵ درجه آنجا را با دماسنج ثبت کردم، ماندم و آنجا را ساختم حالا دیگر چه ربط هایی به خدا و محبتهای بزرگوارانه او و نسبتی با امام رضا(ع) و فرزندان شهید او در شلمچه دارد خدا می داند. چند سالی است که ساخت بنای المان یادمان شلمچه به پایان رسیده و من از دیار شلمچه برگشتهام اما دلم را در شلمچه جا گذاشتهام. من تکه تکههای روحم را در لابه لای سنگهای بنای یادمان شلمچه گذاشتم. فقط همینقدر بگویم روز آخری که بعد از چهار سال ساخت بنای شلمچه به پایان رسید، قرار بود آخرین آجر المان این یادمان که یک کاشی فیروزه ای بود و روی آن یا فاطمه الزهرا(س) نوشته شده بود و معمار باید آن را سر در یکی از هشت ضلع یادمان نصب میکرد، وقتی او از نردبان بالا رفت تا این کاشی را بگذارد من که پایین ایستاده بودم بلند بلند گریه میکردم و از خودم میپرسیدم یعنی تمام شد و من باید از شلمچه برگردم؟ طاقت نیاوردم از معمار خواهش کردم اجازه بدهد من جای او این کار را انجام دهم، خودم از نردبان بالا رفتم آن کاشی فیروزه ای با اسم مبارک حضرت فاطمه(س) را بر قلب و چشمهایم گذاشتم، بوسیدم، زیارتش کردم و آخرین سنگ را گذاشتم و ساخت بنای شلمچه به پایان رسید. از نردبان که پایین آمدم به شکرانه نعمتی که خدا به من داده بود دو رکعت نماز شکر خواندم و گفتم خدایا شکر، همین. من صادقانه اعتراف میکنم که در ساخت یادمان با شکوه شلمچه سختیها و مرارتهای بسیاری کشیدم اما باز هم صادقانه اعتراف میکنم از آن مرارتها و روزهای سخت چیزی شیرینتر و لذتبخشتر در این دنیا وجود ندارد. من هنوز با ذخیره آن چهار سال زندگی میکنم و خدا را شکر میکنم که ساخت یادمان شهدای شلمچه را نصیب و روزیام کرد و لحظه به لحظه مرا یاری رساند تا تجربهای بینظیر و لذتبخش را نه در کارنامهی هنریام بلکه در زندگیام به ثبت برسانم تا انشاءالله در این دنیا و آن دنیا به آن ببالم و افتخار کنم.