به گزارش خبرنگار راهیان نور، فاطمه جوادینژاد، دانشآموز دبیرستان حضرت زینب (س) دامغان در همایش اردوهای راهیان نور در دامغان، دلنوشته ای قرائت کرد که بسیار زیباست. او خود این چنین میگوید: تمام تار و پود وجودم به وجود آمده بودند. تمامی دقایق و ثانیههای رفتنم را لحظه شماری میکردم. ضربانهای قلبم یادآور نام شهدایی بود که با رفتنشان آواز سربلندی سر دادند. وی ادامه میدهد: تداعی لحظههای عرفانی سفر، بوی عشق و گل و اسفند، بوی مهر، بوی محبت، بوی ایمان، بوی خدای من، بوی بهار، بوی خدا را در لابه لای خاکهای شلمچه استشمام کردم. این دانشآموز دامغانی می افزاید: من رنگ بهشت را در منطقه هویزه با چشمانم دیدم؛ من با شهدا انس گرفتم؛ با شهدا پرواز کردم؛ با شهدا خدا را درک کردم. جوادینژاد بیان کرد: من قطرههای ایمان را در بارانهای احساس شهیدان یافتم؛ من از تبار قطار ملکوت شده بودم؛ وجودم لمس عجیبی به خود گرفته بود؛ یادآوری روزهای جنگ، تمامی رشتههای احساسم را مانند پیچک گلهای عشق به هم میچسباند. وی ادامه داد: آری، من صداقت را، باور را، آرمانهای بهشتی را در روزنههای سنگهای ترک خورده قبر شهیدان به حقیقت دیدم. دانشآموز بسیجی دامغان گفت: مجرای بغضهای درونیام را تخریب کردم، تبسم را عمیق کردم، گذاشتم تا گونههایم خیس اشکهایم شوند، من حقیقت را باور کردم. جوادینژاد بیان کرد: گناهانم را در برابر دیدگانم به نمایش گذاشتم، آن وقت بود که به زمین افتادم و های های گریه کردم، من خدا را در شلمچه جور دیگر دیدم، من واقعا راهی کاروان نور شده بودم.