به گزارش خبرنگار راهیان نور، «عبدالله جعفری» بازمانده سازمان پیشمرگان کرُد مسلمان و فرمانده اطلاعات پیشمرگان در سالهای 57، 58، 59 و سالهای دفاع مقدس بود که از سوی شهید «محمد بروجردی» منصوب شده بود. وی به دلیل سابقه انقلابی و مبارزاتی در منطقه کردستان و همرزم بودن با شهید محمدبروجردی و سرلشکر رحیم صفوی اشراف کاملی بر موضوعات و مسائل کردستان در سالهای انقلاب دارد. وی همچنین این روزها علیرغم چندین بار مورد سوء قصد قرار گرفتن از سوی بازماندگان گروهکهای ضد انقلاب همچنان با روحیه انقلابی در شهر سنندج مشغول روایتگری از دلیرمردیهای پیشمرگان مسلمان کرد، پاسداران انقلاب اسلامی به فرماندهی شهید «محمد بروجردی» و آشنایی با «شهید علی صیاد شیرازی» و بسیجیان و مدافعان کردستان است. این گفتوگو حاصل هم نشینی با این پیشمرگ کُرد مسلمان است که میخوانیم: زمانی که انقلاب پیروز شد منطقه کردستان از نظر فرهنگی، اقتصادی و عمرانی منطقه محرومی بود. حاکمان کج فهم پیشین به کردستان رسیدگی نکرده بودند و به همین خاطر مردم با بدبینی به دولت جدید نگاه میکردند. در منطقه کردستان تعدادی از خانهای منطقه ارتشیها و ساواکیهای فراری را در شهر سنندج جمع کرده بودند و تبلیغ میکردند اگر دولت شیعی با محوریت روحانیت تشکیل شود شهرهای سنی نشین مخصوصاً مردم اهل سنت را از بین میبرند. در آن زمان فقر فرهنگی شدیدی حاکم بود و به همین دلیل مردم زیادی جذب این تبلیغات شده بودند. تعدادی از پادگانهای منطقه کردستان به دست گروهکهای وطن فروش رسید. گروهکهای وطن فروشی مثل کومله، دمکرات، روزگاری، پیکار، اشرف دهقان، راه کارگر، چریکهای فدایی خلق، اکثریت و اقلیت و تودهایها بودند. آن روزگار سنندج مانند بازار شام بود و هر کسی صبح زود از خواب بیدار میشد حاکم بود. گروهک کومله یک روحانی به اسم شیخ عزالدین حسینی امام جمعه مهاباد را قبل از انقلاب به عنوان رهبر ملی و مذهبی معرفی کردند و عبدالله مهتدی و صلاح مهتدی از خانهای منطقه بوکان را به عنوان دبیر کل کومله انتخاب کردند. آن زمان انقلاب نو پا بود و در فکر شناساندن خودش به دنیا و این گوشه از کشور در کشمش جدا شدن از کشور بود. کردستان با قرآن عجین شده بود؛ در همین شهری که به دارالمساجد و دارالعلم مشهور بود دَرب مساجد را بستند و به جای نماز و قرآن آموزش نظامی و دروس اسلحه شناسی میدادند. تمام گروهکها کُرد نبودند، تعداد زیادی از استانهای دیگر با شعار عوامل فریبانه «دفاع از خلق، رفاه و آزادی» فعالیت میکردند. همان زمان بود که همراه با 60 نفر از جوانان این منطقه به ندای حضرت امام خمینی(ره) لبیک گفتیم و کمیته انقلاب را در شهر سنندج تشکیل دادیم. برای اولین بار پرچم جمهوری اسلامی ایران در سنندج به اهتزاز در آمد؛ این اقدام خار چشمی بود در چشم عناصر ضد انقلاب. آنها هر روز با عناوین مختلف در سراسر شهر راهپیمایی برپا میکردند. ضد انقلاب مکارانه حرکت میکرد؛ اول بر ضد حضرت امام(ره) شعار میداد و وقتی بر تعدادشان افزوده شد بر علیه اسلام شعار دادند. افکار اکثر گروهکها کمونیسم و مارکسیسم بود. شیخ عزالدین 9 اسفند 57 در کردستان اعلام خودمختاری کرد. طرفدارانشان از تمام شهرهای کردنشین به سمت سنندج سرازیر شدند؛ سه شب و سه روز رژه و پایکوبی کردند و پس از این ماجرا بود که حضرت امام خمینی(ره) اعلام مخالفت کردند. آن زمان تنها پادگانی که مستحکم و سرپا بود پادگان لشکر 28 سنندج بود که در 28 اسفند 57 به آن حمله شد. 5 روز پادگان در محاصره کامل بود؛ شهید فیض الله عمانی و نجف پور دو نفر از افسران ارتشی بودند که فرماندهی پادگان را بر عهده داشتند، آنها 5 روز مقاومت کردند و اجازه ورود گروهکها به پادگان را ندادند. بعد از 5 روز محاصره هیئتی از تهران وارد سنندج شد. شهید آیت الله بهشتی، آیت الله طالقانی، هاشمی رفسنجانی و بنی صدر بعد از 2 روز بحث و گفتوگو در مسجد جامع شهر سنندج به جنگ خاتمه داده شد ولی خواسته آنها این بود که حتماً باید کمیته از کردستان خارج شود و انتظامات لشکر28 هم دست آنها باشد؛ حضرت امام مخالفت کردند و فرمودند باید کمیته در کردستان بماند. در اردیبهشت 58 به دستور شیخ عزل الدین تحصنی در سنندج به راه افتاد. تعدادی از اعضای کومله لبانشان را دوخته بودند که خبر آمد هیئتی از تهران خواهد آمد. هیئت که از تهران آمد هیچ سنخیتی با افکار امام نداشتند. داریوش فروهر، قطب زاده، صباغیان، صادق وزیری با سران گروهکها به توافق رسیدند و میتینگ راه میانداختند و هر روز یک سخنران داشت. زمانی که به سمت تهران رفتند به گروهکها قول داده بودند که حتماً کمیته از کردستان خارج میشود. 23 تیر 1358 در شهرستان مریوان صبح زود به کمیته حمله شد و گروهک کومله به سرکردگی محمد حاجی محمود کمیته را آتش زدند و سر «شهید عبدالله طرطوسی» فرمانده کمیته را از تن جدا کردند. «شهید عبدالله طرطوسی» اولین سربریده نظام در کردستان بود. در زمانی که به مریوان قم دوم میگفتند مسلمانان مجبور به مهاجرت به سنندج شدند. یک هفته بعد از حمله به کمیته مریوان به کمیته شهر سنندج نیز حمله شد. آن زمان هیچ کس از مردم حمایت نمیکرد. کمیته را به آتش کشیدند و دوباره مجبور به ترک سنندج شدیم و به کرمانشاه و سپاه پاسداران رفتیم. در سپاه استان کرمانشاه اولین کسی که با او آشنا شدیم، «شهید محمد بروجردی» بود؛ فرمانده سپاه شمالغرب مسیح کردستان بود؛ مسیح یعنی پاک و نجات دهنده، او بود که در کرمانشاه به همه ما اسکان داد. مهر ماه 1358 سازمان پیشمرگان کرد مسلمان با موافقت حضرت امام شکل گرفت. امام در صحیفه نور از سازمان پیشمرگان کرُد نام برده است. شاخه پیشمرگان سنندج با 60 نفر نیرو تاسیس شد و آن زمان در بین خودمان فردی را به اسم «عمو رحیم» که چند سالی پیشمرگ بارزانی بود را به عنوان مسئول خودمان انتخاب کردیم. «شهید داریوش چاپاری» به عنوان فرمانده عملیات پیشمرگان کُرد انتخاب شد. ایشان در مدت مسئولیت سه بار ترور شد اما به شهادت نرسید. آن روزها من از طرف شهید بروجردی به عنوان مسئول سازمان اطلاعات و عملیات انتخاب شده بودم. بعد از چند روز به یکی از پادگانهای استان کرمانشاه منتقل شدیم. یک شب شهید بروجردی به پادگان آمد و گفت قرار است فردا عملیات داشته باشیم و ما فهمیدیم قرار است یکی از شهرهای کردستان آزاد شود. روز بعد تعدادی پاسدار مهاجر و عزیزانی که به طرف کردستان آمده بودند که اکثراً از قم، کاشان و اصفهان به کردستان میآمدند به طرف پادگان آمدند و شب بعد به طرف کامیاران رفتیم و عملیات شروع شد. بعد از 2 روز عملیات کامیاران آزاد شد؛ در حین این عملیات قدم به قدم شهید و مجروح دادیم. در کامیاران مستقر شدیم و تعداد دیگری نیرو از استانهای مختلف به کمک ما آمدند. کومله هر شب به ما حمله میکرد، سال 58 را در کامیاران ماندیم و فروردین 59 هم دستور پاکسازی سنندج صادر شد. آن زمان 80 کیلومتر را به همراه پاسداران طی کردیم، یک روزه به دروازه شهر سنندج رسیدیم. اولین مکانی که آزاد شد فرودگاه شهر سنندج بود. گروهکها می خواستند جنگ را به داخل شهر بیاورند و تبلیغ میکردند که نظام میخواهد شهرهای کردستان را ویران کند. امام طی پیامی فرمودند مسلمانان اهل سنت باید از اسارت کمونیستها بیرون بیایند. نیروهای پاسدار و پیشمرگان کرد در فرودگاه سنندج مستقر شدند؛ چند فروند هلیکوپتر نیروهای کمکی را به فرودگاه آورد. فرمانده نیروها برادر «رحیم صفوی» بود، برادر دیگری در طرح و عملیات همراه او بود به نام «ابوشریف». نیروها از نظر تسلیحات تقسیم بندی شد. اولین مکانی که از نظر فرماندهان باید آزاد میشد دیدگاه شهر سنندج بود. مسیر فرودگاه تا دیدگاه 5 کیلومتر است، به طرف دیدگاه حرکت کردیم. 5 کیلومتر مسیر را در13 روز طی کردیم و قدم به قدم این مسیر را شهید و مجروح میدادیم. پس از تصرف دیدگاه آنجا را به دست نیروهای ارتش دادیم. فرمانده نیروهای ارتشی درجه داری بود که درجه گروهبان یک بود. همان زمان به او جناب سرگرد میگفتند اما لباس سربازی به تن کرده بود. شهید چاپاری از پشت بیسیم پرسید این آقای که همراه ماست چه کسی است. گفتند ما نمیدانیم، ظاهراً فرمانده ارتشیهاست. از بی سیم چی پرسیدیم گفتند او شخصی به اسم «علی صیاد شیرازی» است. او قدم به قدم مسیرها را به همراه نیروهای کرد و پاسدار پیش قراول بود. زمانی که دیدگاه آزاد شد شب پس از نماز مغرب و عشا نیروها دو شاخه شدند. شاخه اول به فرماندهی «رحیم صفوی» برای آزادسازی صدا و سیما حرکت کردند، چون محل تردد گروهکها بود. شاخه دیگری به سمت بیمارستان توحید رفت. هدف اصلی هم تپههای الله اکبر بود. آن زمان بیمارستان دست چریکها بود که همه کاره آن خانم امینی بود. بیمارستان از دست چریکها آزاد شد. در بیمارستان برنامه ریزی برای آزادسازی تپه انجام شد؛ این تپههای پوشیده از درخت 85 هکتار مساحت داشتند. همزمان از سه محور به فرماندهی برادر ابوشریف، شهید صیاد شیرازی و شهید داریوش چاپاری قرار شد به تپه ها حمله شود و اگر موفقیتی حاصل نشد دوباره به سمت بیمارستان عقب نشینی کنیم. شب اول موفق نشدیم و تعدادی شهید دادیم. شب دوم دوباره نیروها سازماندهی شدند و دوباره از سه محور سازماندهی شدیم. تعدادی از نیروهای کمکی در بیمارستان بودند که شب وقتی درحال استراحت بودند از طریق کانال بیمارستان که به رودخانه منتهی میشد مورد حمله گروهک قرار گرفتند و در حالی که در خواب بودند به رگبار گرفته شده بودند. ما هم نمیتوانستیم به کمک آنها برویم. شب دوم وقتی به سمت بیمارستان رفتیم دریایی از خون در بیمارستان به راه افتاده بود؛ همان شب 123نفر در بیمارستان به شهادت رسیدند. شهدا را به طرف فرودگاه انتقال دادیم، معلوم شد که از کانالها به بیمارستان نفوذ کردهاند. از پمپ بنزین چند ماشین بنزین در کانالها تخلیه کردیم و آتش زدیم. شب سوم تعدادی نیروی کمکی برای ما آمد. شب آخر بچهها گفتند یا تپهها را آزاد میکنیم یا ما برنمیگردیم. همان شب با شعار «الله اکبر» و ایمان در شبی تاریک روی تپه ها آمدیم. ما در این تپهها امدادهای غیبی را میدیدیم. پاسداران در منطقهای بودند که آن را نمیشناختند. ضد انقلاب درست مثل داعشیها زن و بچه مردم را سپر خود قرار میدادند. نیروها روی تپه «الله اکبر» مستقر شدند. همه با تنهای خسته و لباسهایی خونی و چهرهای خندان الله اکبر خمینی رهبر سر میدادند. غروب روز چهارم وقتی آمار پاسداران گرفته شد 600 نفر از عزیزان به شهادت رسیده بودند. نقطه به نقطه تپه الله اکبر با خون شهدا آمیخته شده است. حضرت امام فرمودند بدون وضو وارد کردستان نشوید. ما در استان کردستان 28 هزار شهید تقدیم کردیم و 27 هزار شهید مهاجر و هزار شهید پیش مرگ کرد تقدیم انقلاب کردیم. شب پنجم به طرف شهر رفتیم، تمام خانهها، کوچهها و خیابانها به سنگر تبدیل شده بود. بعد از 26 روز عملیات شهر آزاد شد. آن زمان رسم بود هر کدام از بچهها شهید می شد جیب او را نگاه می کردیم تا وسایل او را نگهداری کنیم. بدون استثنا همه یک قرآن کوچک در جیب داشتند که در خلوت با خدا در ارتباط باشند. به خدا قسم یک ریال هم در جیب یک رزمنده ندیدیم. زمانی که شهر آزاد شد برای امنیت مردم مقر پاسگاه تشکیل شد. هر شب به یکی از محلات شهر حمله میشد و ترور داشتیم. هر روز مورد ترور ناجوانمردانه قرار میگرفتیم. هدف اصلی آنها رزمندگان کرد بود. بیشتر هسته اولیه پیشمرگان کرد مورد ترور قرار گرفتند که آخرین نفر آنها شهید «داریوش چاپاریان» بود که سال 1384 به شهادت رسید. سال 1392 هم ابراهیم محمدی به شهادت رسید. فعلا در حال حاضر تنها بازمانده هسته 60 نفره پیشمرگان کرد من هستم که چند بار مورد سوء قصد قرار گرفتهام. یک بار خانه ما را منفجر کردند و بار دیگر مین جلوی ماشینم گذاشتند و زخمی شدم. این که زنده ماندم امداد غیبی خداوند است چون خودمان نمی توانیم کاری کنیم. تا خدا نخواهد برگی از درخت نمیافتد. ما ماندهایم تا بر علیه ضد انقلاب بگوییم. آنها در طول 8 سال دفاع مقدس نتوانستند هیچ غلطی بکنند و امروز با جنگ نرم میخواهند ضربه بزنند. رزمندههای سپاه آن زمان وقتی از اصفهان و سایر شهرها به سنندج و کردستان میآمدند ساعت ها در راه بودند و وقتی به شهر می رسیدند بدون وقفه به جبهه می رفتند و حرف از خستگی نمی زدند. امروز غربیها با به وجود آوردن داعش و به وجود آوردن اشخاصی مثل ابوبکر بغدادی در منطقه در پی سوزاندن و کشتن و تجاوز هستند. از طرفی وقتی بچه ای پدر و مادرش را داعش کشته است و خانه اش ویران شده بازیگران منطقه نفر دیگری به اسم پاپ فرانیسی را می آوردند که بر پای آن جوان آب می ریزد و جوان را جذب می کنند. این ها بسیار هدفمند کار می کنند. اسلام در شرق و غرب در حال انفجار نور بود که این جنگ را به راه انداختند. مردم باید بدانند آن زمان ما با کفر می جنگیدم نه با کُرد. گروهکها سر مردم بومی را میبریدند و بیشتر بچههای ما مثل شهیدان نمکی شهید شدند. ما افتخار می کنیم در سرزمینی هستیم که 66 خانواده سه شهیدی دارد. انتهای پیام/ |
|
↧
به گزارش خبرنگار راهیان نور، بقایای بیمارستان صحرایی سردشت در لابهلای ساختمانهای شهر گم شده است. به گفته "امید سعیدی" جانباز و آزاده دوران دفاع مقدس در سال 59 به دلیل عدم گنجایش بیمارستان شهر این بیمارستان صحرایی در شهر تاسیس شد تا کمبود محل درمانی جبران شود. این نقطه یادمانی امروز به فراموشی سپرده شده و به خرابهای تبدیل شده است و گاهی دیده میشود که برخی از معتادان در آنجا جمع میشوند. در بقایای به جا مانده از بیمارستان هنوز ورقهای قرص بسیاری دیده میشود. گرچه سردشت به عنوان اولین شهر بمباران شیمیایی شده جهان شناخته میشود اما این شهر و شهرک رَبَط که در 15 کیلومتری این شهر قرار دارد بارها و بارها توسط هواپیماهای عراقی بمباران شد و بعضا خمپارهها و توپهای عراقی نیز به شهر میرسید؛ از این رو بسیاری از مردم سردشت و رزمندگان در جریان این بمبارانها شهید و جانباز شدند. باید بیمارستانی صحرایی در شهر ساخته میشد که قابلیت مقاومت در برابر بمبارانهای هوایی دشمن را داشته باشد لذا بیمارستان صحرایی سردشت با سازهی بتنی ساخته شده است. در ادامه تصاویری از بقایای به جا مانده از این بیمارستان صحرایی را میبینید:انتهای پیام/ |
|
↧
↧
"سلیمان حیدری دلگرم" مسئول یادمان شهدای والفجر4 در گفتوگو با خبرنگار راهیان نور اظهار داشت: در منطقهای که یادمان شهدای والفجر 4 واقع است در 2 مقطع زمانی در سالهای 62 و 64، 2 عملیات اجرا شد. این یادمان نیز به منظور گرامیداشت یاد و خاطره شهدای آن عملیاتها برپا شده است. وی افزود: این یادمان در ایام تابستان میزبان کاروانهای راهیان نور است و راویان مستقر در این یادمان به روایت حماسهها و رشادتهایی که در این منطقه حادث شده است، میپردازند. حیدری دلگرم عنوان داشت: یکی از اهداف طرح خادمی شهدا آشناسازی خادمان با سبک زندگی شهداست از این رو برنامههای فرهنگی و تربیتی متعددی در کنار فعالیت خادمی زائران برگزار میشود. در نوار مرزی مریوان در شمال و شمالغرب مریوان، دره شیلر که یکی از مناطق مهم مرزی میباشد، قرار دارد. عملیات والفجر4 از دو محور بانه و مریوان برای آزادسازی این مکان توسط یگانهای مانوری سپاه لشکر 8 نجف، عاشورا، کربلا و امام حسین(ع) در سال 62 انجام پذیرفت که این مکان آزاد شد و در ادامه عملیات لشکر 27 محمد رسول الله(ص) تا ارتفاعات کانی مانگا پیشروی کرده و تلفات و خسارات سنگینی به ارتش عراق وارد کرد. در این عملیات تعدادی از فرماندهان لشکر 27 محمد رسول الله(ص) عباس ورامینی(رئیس ستاد)، اکبر حاجیپور(فرمانده تیپ عمار)، مهدی خندان(معاون تیپ عمار)، علی اصغر رنجبران(معاون تیپ سوم ابوذر)، ابراهیم علی معصومی(فرمانده گردان کمیل) و مجید زادبود(جانشین اطلاعات) به شهادت رسیدند و زمینه برای عملیاتهای بعدی فراهم شد. این عملیات در زمانی انجام شد که در محورهای جنوبی امکان عملیات وجود نداشت و این امر باعث انهدام یگانهای عمدهای از ارتش عراق شد. در ادامه تصاویری از این یادمان را میبینید:انتهای پیام/ |
|
↧
سردار "یعقوب سلیمانی" دبیر قرارگاه راهیان نور سپاه و بسیج و رئیس کمیته زائرین ستاد مرکزی راهیان نور کشور در گفتوگو با خبرنگار راهیان نور اظهار داشت: بنابر اعلامی که امسال از سوی استانهای انجام شده است حضور زائران در یادمانهای غرب و شمالغرب کشور بیشتر خواهد بود؛ لذا جهت استقبال و پذیرش زائران بسترسازی در خصوص اسکان و حمل و نقل صورت گرفته است. وی ادامه داد: مسائل ایمنی، آمادگی کامل برای انجام کارهای فرهنگی، ساز و کارهای لازم برای حرکت کاروانهای راهیان نور و اسکان زائران از موضوعاتی بوده که در جلسه کمیته زائرین مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. سلیمانی عنوان کرد: با توجه به علاقه و استقبالی که مردم و اقشار مختلف از اساتید تا ورزشکاران برای حضور در راهیان نور غرب و شمالغرب دارند، با کار جهادی زیرساختهای لازم برای حضور زائران در شهرستانهای غرب و شمالغرب کشور آماده شده و در برخی مناطق نیز در حال آمادهسازی است. دبیر قرارگاه راهیان نور سپاه و بسیج گفت: مردمی که میخواهند با خودروهای شخصی یا کاروانها به راهیان نور غرب و شمالغرب سفر کنند، میتوانند با مراجعه به سایت ستاد شهید حسن باقری ثبتنام و در این سرزمینها حضور پیدا کنند. انتهای پیام/ |
|
↧
به گزارش خبرنگار راهیان نور، "حسنعلی چراغی" مسئول سازمان اردویی راهیاننور و گردشگری سپاه استان آذربایجان غربی در بازدید از یادمان شهدای بلفت و دوپازا در شهرستان سردشت اظهار داشت: با توجه به تدابیری که در ستاد هماهنگی راهیان نور سپاه استان آذربایجان غربی انجام شده، پیشبینی ما این است که امسال حدود 200 هزار نفر از خارج استان و حدود 55 هزار نفر از هماستانیهای عزیزمان از مناطق یادمانی استان بازدید کنند. وی ادامه داد: در اردوگاه شهید باکری شهرستان ارومیه برنامههایی برای زائران در نظر گرفتهایم که شامل بازدید از مناطق جنگی و آشنایی با فضا و شرایط آن روزهای دفاع مقدس و نیز برنامهی ویژهی نمایش رزمی، فرهنگی، بصیرتی است. مسئول سازمان اردویی راهیاننور و گردشگری سپاه استان آذربایجان غربی با اشاره به اینکه این استان علاوه بر این برنامهها یک برنامه خاص دیگر به نام فصل رویش را نیز در دستور کار دارد، خاطرنشان کرد: فصل رویش شامل سه مرحله است؛ که در آن ابتدا حدود سه هزار نفر از جوانان بومی استان به زیارت یادمانهای دفاع مقدس خواهند رفت، سپس وارد بخش دوم که بخش آمادگی دفاعی است میشوند؛ یعنی برای این عزیزان برنامههایی شامل راپل، موانع، تیراندازی، پینتبال، شنا و جتاسکیسواری در نظر گرفته شده است و بخش سوم و مهم این برنامه بحث تربیتی است؛ که توسط مربیان و سرمربیان ما برای این عزیزان اجرا میشود. چراغی درباره تاثیر برگزاری اردوهای راهیان نور بر استان آذربایجان غربی نیز گفت: حضور این کاروانها از 2 جنبه برای استان ما با خیر و برکت است؛ یکی از لحاظ اقتصادی است؛ چون حضور این کاروانها در شهرستانهای ما و خصوصا در شهرستانهای مرزی و خریدهایی که این زائران انجام میدهند باعث پیشرفت اقتصادی استان میشود و بُعد دیگر هم در رابطه با امنیت منطقه است؛ زیرا حضور کاروانهای راهیان نور امنیت پایدار را در منطقه به ارمغان خواهد آورد. انتهای پیام/ |
|
↧
↧
سرهنگ "منصور عیوضی" فرمانده قرارگاه مشترک راهیان نور غرب و شمالغرب در گفتوگو با خبرنگار راهیان نور گفت: شهید حاج رضا فرزانه رزمندهای دلاور، پیشکسوت و از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس بود. او فردی بسیار مقتدر، محکم، استوار، با ایمان، بسیار جدی و مقیّد به تربیت جسم و روح بود. وی ادامه داد: شهید فرزانه از اینکه از قافله شهدا جامانده بود غصه میخورد و ناراحت بود. او چون علاقهمند و عاشق شهادت بود، خداوند خریدارش شد. فرمانده قرارگاه مشترک راهیان نور غرب و شمالغرب با ذکر خاطرهای از شهید فرزانه گفت: اکثر صبحها به همراه شهید فرزانه ورزش و پیادهروی داشتیم و هر روز مسیری چندین کیلومتری را طی میکردیم. شهید فرزانه بسیار جدی ورزش میکرد. وقتی از وی علت اینکه چرا خیلی ورزش را جدی دنبال میکند را جویا شدم، گفت: «بدنم را برای اعزام به سوریه آماده میکنم.» عیوضی افزود: شهید فرزانه داوطلبانه و عاشقانه به سوریه اعزام شد. شهادت حق او بود؛ چرا که حق بسیاری از جاماندگان از قافله شهداست. حیف است در این دنیای وانفسا رزمندگانی که این همه حماسه و ایثار آفریدند و دنیا را در برابر جمهوری اسلامی ایران به زانو در آوردند به مرگ طبیعی از دنیا بروند؛ لذا حق خیلی از رزمندگان و جانبازان و فرماندهان دفاع مقدس چیزی جزء شهادت نیست. یکی از دعاهای اکثر جاماندگان از قافله شهدا طلب شهادت است. وی اظهار داشت: افرادی که از یادگاران دفاع مقدس هستند و امروز در مناطق مختلف راهیان نور در قرارگاه زحمت میکشند نیز از کسانی هستند که به امید ختم شدن عاقبتشان به شهادت فعالیت میکنند. آنها برای جبران کردن کم و کاستیهای معنوی، عاشقانه خودشان را در فضاهای عاشورایی، حسینی و فرهنگی که حال و هوای سنگر و سنگرنشینی بر آن حاکم است قرار میدهند تا به آرامش فکری و روحی برسند. سردار شهید رضا فرزانه و سرهنگ منصور عیوضی در یادمان شهدای والفجر4 فرمانده قرارگاه مشترک راهیان نور غرب و شمالغرب تصریح کرد: دوستداران شهادت همگی به امید روزی که به آرزوی دیرینه خود برسند به دنبال خاکریزهای دفاع مقدس هستند و وقتشان را در فعالیتهای مناطق مختلف راهیان نور سپری میکنند. شهید فرزانه تمام تلاشش را برای انجام ماموریتهای محوله بهکار میگرفت؛ تا بتواند به بهترین نحو خدمترسانی کند. او خیلی تلاش کرد تا اردوهای راهیان نور گسترش یابد؛ به گونهای که بتوانیم این فرهنگ را در بیرون از مرزهای کشورمان ترویج دهیم. عیوضی از جاماندگان قافله شهدا بهعنوان فرشتگان زمینی یاد کرد و گفت: به خاطر وجود مبارک این بچهها امروز با اقتدار در منطقه ایستادهایم و حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را به رخ دشمنان میکشانیم. شهید فرزانه اسوه ایثار، مقاومت و فداکاری بود. کشور ما اگر تا به امروز در دنیا حرفی برای گفتن دارد به خاطر مجاهدت شهداست و امروز نیز راهیان نور چندمیلیونی یکی از عرصههای معنوی کشور است. وی افزود: امروز رشادت فرزندان خمینی(ره) توسط راهیان نور به بدنه کشور تزریق میشود. بنده بهعنوان یک خادم شهدا، جانبازان و ایثارگران از همه رزمندگان، ایثارگران و جانبازان دعوت میکنم تا در یادمانهای راهیان نور غرب و شمالغرب کشور حضور پیدا کنند؛ چرا که حضور عزیزان برای زائرین شهدا تاثیرگذار و مبارک خواهد بود. سردار شهید رضا فرزانه که فرمانده قرارگاه راهیان نور غرب و شمالغرب کشور بود بهمن ماه سال گذشته در راه دفاع از حرم حضرت زینب(س) در سوریه به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت دست یافت. انتهای پیام/ |
|
↧
August 10, 2016, 12:02 am
به گزارش خبرنگار راهیان نور، کارگاه آموزشی خبرنگاران راهیان نور صبح امروز باحضور جمعی از مسئولان استان کردستان و ستاد مرکزی راهیان نور کشور و خبرنگاران دوره سوم جهاد رسانهای شهید رهبر در راهیان نور غرب و شمالغرب سال جاری دقایقی پیش در سنندج آغاز شد.در این مراسم ضمن سخنرانی جمعی از مسئولان، خبرنگاران جهاد رسانهای شهید رهبر با خبرنگاری حرفهای و تخصصی راهیان نور آشنا خواهند شد. این خبرنگاران پس از گذراندن جلسههای توجیهی و آموزشی از فردا به مدت 12 روز در یادمانهای شهدا مستقر و به مخابره اخبار یادمانها خواهند پرداخت.خاطرنشان میسازد تاکنون دو گروه از خبرنگاران جهاد رسانهای شهید رهبر هر کدام به مدت 12 روز طی یک ماه گذشته به یادمانهای شهدا در استانهای کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی اعزام شدهاند.انتهای پیام/ |
|
↧
به گزارش خبرنگار راهیان نور، ماموستا "محمدامین راستی" امام جمعه موقت سنندج صبح امروز(چهارشنبه) در جمع خبرنگاران جهاد رسانهای شهید رهبر با اشاره به وظیفه سنگین رسانهها در راهیان نور گفت: اگر ما نمیتوانیم تمام اتفاقات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را بازگو کنیم باید درباره آنچه میتوانیم انجام دهیم. وی افزود: خداوند در قرآن کریم وعده داده است که ما مستضعفین را در دنیا حاکم خواهیم کرد. در اسلام هیچ انسانی ضعیف خلق نشده است. در مکتب اسلام، رسول خدا و اهل بیت(ع) انسان ضعیف وجود ندارد چون خداوند انسان را فطرتاً قوی خلق کرده است. خداوند میفرماید کسانی که به استضعاف کشیده شدند روزی به قدرت خواهند رسید. این وعده خدا یقیناً به طور کامل تحقق خواهد یافت و تمام دنیا زیر پرچم واحد امام زمان(عج) دولت واحدی به وجود میآید که آن روز نزدیک است. امام جمعه موقت سنندج خاطرنشان کرد: کردستان روزگاری وجب به وجب آن در دست ضدانقلاب بود. روستاها دست گروهکهای کافر، ملحد، مزدور و خونریز بود. شما به سرزمینی آمدهاید که هیچ وجب و نقطهای از آن وجود ندارد که آغشته به خون پاسدار مهاجر و پیشمرگ مسلمان کردی نباشد. ماموستا راستی بیان کرد: شهدا جان پاک خودشان را در طبق اخلاص گذاشتند تا امنیت و آسایش برای ظهور حکومت الهی به وجود آید. شهدا هیچ گونه چشمداشتی نداشتند که مدیرکل و استاندار و رئیسجمهور بشوند. وی در ادامه به ذکر یکی از جنایتهای گروهکها در استان کردستان پرداخت و گفت: ضدانقلاب به یکی از روستاهای اطراف سنندج حمله کرد و 13 نفر از مردم بومی و بیگناه را به اتهام علاقهمندی به انقلاب دستگیر کرد و آنها را زنده به گور کرد. دینی که شهدا بر گردن ما گذاشتند بار سنگینی است. ما باید به خوبی این بار سنگین را به مقصد برسانیم تا به هدف والای شهدا که حکومت اسلام، قرآن و شریعت رسول الله(ص) بود، برسیم. امام جمعه اهل سنت سنندج خاطرنشان کرد: منطقه کردستان همچنان کربلای دوم و وادی مقدس جمهوری اسلامی است. روزگاری در سنندج روحانیت را به جرم کلمه لا اله الا الله و محمد رسول الله به شهادت میرساندند. ماموستا کریمیان را فقط به اتهام اعتقاداتش در کتابخانه شخصی منزلش به آتش کشیدند و زنده زنده سوزاندند. وی تصریح کرد: هزاران شهید به خاطر اسلام و کلمه لا اله الا الله به شهادت رسیدند. تکلیف و وظیفه ماست که از انقلاب و درخت تنومند آن دفاع کنیم. این انقلاب اسلامی شجره طیبه است و ریشه آن به عمق زمین رفته و شاخههای آن به طرف آسمان زبانه زده است و ثمره آن امروز در دنیا مشاهده میشود. حرکتهای انقلابی سراسر دنیا ملهم از انقلاب اسلامی است. امام جمعه اهل سنت سنندج اظهار داشت: اهل سنت درباره امام زمان(عج) معتقد است که پیامبر فرمودند این امام اسمش، اسم من است و کنیهاش کنیه من و از نسل فاطمه(س) است. او روزی ظهور میکند که دنیا پر از فساد، بیعدالتی، نابرابری، فحشا و منکرات است. مهدی دنیا را پر از عدل و قسط و داد میکند. ماموستا راستی با اشاره به اهداف استکبار از به وجود آوردن گروهکهای تکفیری گفت: ایجاد گروهکهای تکفیری با هدف اختلاف اندازی در بین صفوف مسلمانان است. غرب و اروپا وقتی دیدند جوانانشان روز به روز به اسلام گرایش پیدا میکنند احساس خطر کردند. ابتدا وهابیت را ایجاد کردند و جواب نداد. سپس القاعده را تاسیس کردند که خیلی زود تاریخ انقضای آن به سر آمد و در ادامه همان راه امروز داعش را ایجاد کردند تا اسلام را به عنوان یک دین خشن نشان دهند. وی در پایان عنوان داشت: داعش، القاعده، النصره و دیگر گروهکهای تکفیری هیچ گونه ارتباطی با اهل سنت ندارند. اینها هم شافعی را تکفیر میکنند و هم حنبلی و مالکی و حنفی. اینها هیچ اعتقادی به مذهب ندارند و یقینا به زودی از بین خواهند رفت؛ چنانچه میبینیم که در سوریه و عراق گیر افتادهاند. انتهای پیام/ |
|
↧
به گزارش خبرنگار راهیان نور، تصویر زیر تعدادی از فرماندهان لشگر 27 محمد رسول الله(ص) را در مسیر کردستان و قبل از عملیات والفجر 4 در اردوگاه قلاجه در پائیز 1362 نشان می دهد. نشسته ردیف اول: نفر اول برادر ربانی - نفر دوم برادرز نراقی - نفر سوم شهید عباس کریمی - نفر چهارم برادر عاطفی نشسته ردیف دوم: نفر اول شهید حسین اسکندرلو - نفر دوم برادر روشنی - نفر سوم شهید علی اصغر رنجبران - نفر چهارم برادر موسوی - نفر پنجم شهید مهرداد قلی نیا نوائی ایستاده از راست: نفر اول برادر شریفی - نفر دوم برادر شعاعی - نفر سوم برادر شریفی - نفر چهارم شهید حسین راحت |
|
↧
↧
به گزارش خبرنگار راهیان نور به نقل از فارس، فرماندهان ما در دفاع مقدس از بهترین ها بودند. بالاخص فرماندهانی که میداندار عملیاتها بودند. سن و سالی هم نداشتند اما به عنوان یک پدر و برادر بزرگتر غمخوار نیروهاشون بودند. شاید سختترین لحظه برای اونها توی جبهه وقتی بود که دستور میدادند. قبل از اینکه امر به کاری کنند نیم ساعت مقدمه چینی میکردند که: برادرها، ما خادم شما هستیم و آیه قرآن میخوندند که «اطیعو الله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم» و.... آنقدر خودشون رو کوچیک میکردند تا خدای نکرده اونها رو غرور نگیره. اگر رزمندهها رو به کاری امر میکردند، خودشون قبلا اون کار رو انجام داده بودند. قبل از اینکه امر کنند سینه خیز برید خودشون رو روی خاک میانداختند و روی زمین میکشیدند و بعد از نیروهاشون میخواستند اوامر رو اجرا کنند. در آخر هم با کلی معذرت خواهی بچهها رو مرخص میکردند. توی جبهه فرماندههایی هم بودند که از نعمات برخوردار بودند و در تابستان از زیر کولر گازی بیرون نمیاومدند و توی عملیاتها خبری از اونها نبود؛ تعداد اینها خیلی کم بود. اکثرشون زنده موندند و عاقبت به خیر هم نشدند. اما عمده فرماندههای ما به واقع در جبهه علمداری میکردند. شبها که همه خواب بودند به چادرها سرکشی میکردند تا مبادا رزمندهای بی پتو مونده باشه و یا درب چادری باز باشه و سرما بچهها رو اذیت کنه. وقت مناجات نیمه شب زودتر از همه توی حسینیه به قنوت نماز شب می ایستادند و وقت خورد و خوراک برای خودشون هیچ امتیازی قائل نبودند. اونها از روی ناچاری مجبور بودند سنگرهاشون رو از بچهها جدا کنند. چون مسولیتهای گوناگون و جلسات متعدد و رفت و آمدها به سنگر فرماندهی باعث شده بود که مکان مجزایی داشته باشند و چادرها و سنگرهای فرماندهان با این جمله قابل شناسایی بود. مقابل چادر و یا سنگر روی تابلویی نوشته شده بود: «فرماندهی از آن توست یا حسین» موقع عملیات هم همین فرماندهان هر کدوم چند بی سیم چی رو به دنبال خود میکشیدند و میشدند سیبل دشمن. دشمن میدونست هر جا که آنتن بی سیمی بلند است فرماندهی در کنار آن مشغول اداره عملیات است. شهادت دهها فرمانده لشکر و تیپ و هزاران فرمانده گردان و گروهان در دفاع مقدس بیانگر این واقعیت است که فرمانده هان در جبهه امر به «برو» نمیکردند. خودشون جلو میرفتند و به نیروهاشون میگفتند: «بیا». عمده فرماندهان شهید در دفاع مقدس در میدان نبرد به شهادت رسیدهاند: همت، باکری، خررازی، رستگار، موحد دانش، بروجردی، عباس کریمی و... . همه این توضیحات برای توصیف گوشه ای از صفای فرماندهان جبهه بود. ما بچههای تهران هم در جبهه فرماندهان خوبی داشتیم. هم لشگر حضرت رسول(ص) و هم لشگرسیدالشهداء(ع). بقیه الشهدای این فرماندهان حاج علی فضلی جبهه است. درسته امروز سنی ازش گذشته اما هنوز جان بر کف در خدمت ولایت آماده فرمانه. شاید نسل امروز این اسطوره دفاع مقدس و چهره ماندگار رو به خوبی نشناسند و با هنر مدیریتش آشنا نباشند. علی فضلی بر دلها مدیریت میکرد و نیروهای تحت فرمان او عاشقانه دوستش داشتند و فرمانده هانی که دورش بودند هیچ امتیازی برای خود نمیخواستند و شاخص وجود اونها ایثار و از خود گذشتگی بود و در هر عملیات چندین تن از آنها به شهادت می رسیدند. تصاویر زیر روش خاص حاج فضلی برای تجلیل از فرماندهانی است که فتح مهران را در کارنامه خود دارند. اینجا خبر از لوح تقدیر و تشویق نامه و سکه و ماشین مدل بالا و ویلا و... نیست. اینجا فقط عشق است و بس. این پا برهنه ها فرمانده هان گردانها و واحدهای لشکر 10 هستند که با همه توان و حیثیت خود در عملیات کربلای یک و فتح مهران و در گرمای 45 درجه به قلب دشمن کوبیده اند. این پاهای برهنه از میدانهای مین عبور کرده و قلاویزان(ارتفاعات جنوب و جنوب غرب مهران که در عملیات کربلای یک در 17 تیرماه 65توسط رزمندگان لشگر10 آزاد شد) را فتح کرده اند. امام بر بازوان این علمداران بوسه زده و بر پاهای برهنه شان خاک صورت میساید. علی الظاهر باید از اینها تجلیل میشد اما این گونه نشد. این پا برهنه ها هم با عشق فرمان فرمانده را اجرا میکنند. در آخر نه تنها اخمی در چهره ندارند بلکه حاج فضلی را که او هم پاهایش برهنه است روی دست میبرند. دیدن این عکس ها امروز بعد از 28 سال عبرت آور است. به مدیران و کارگزاران جامعه اسلامی توصیه میشود که حتما ببینند و در آن تفکر کنند. فرق دیروز با امروز در این است که مسولیت ها به اخلاص و ایثار و توانمندی تقسیم میشد نه پارتی و ارتباط . اصلا دیروز پست نبود بلکه مسوولیت بود: مسوول لشگر، تیپ، گردان و ... قبول مسولیت مساوی بود با جلوداری در میدان ایثار و شهادت. این میدان تشویق و پاداشش شهادت بود. مدیران جبهه در تمتع های دنیایی آخرین ها بودند اما امروز!؟ در ایثار و فداکاری اولین ها بودند اما امروز!؟ شعارشان این بود که المامور و مسوول اما امروز!؟ در استفاده از بیت المال به شدت وسواسی بودند اما امروز!؟ و خیلی تعریف های دیگر... به نظر شما تصمیم حاج فضلی در پا برهنه راه بردن فرماندهانش که در فتح مهران حماسه آفریده بودند بر روی سنگ های ضمخت قلاجه (مقر لشگرسیدالشهداء (ع) در جاده کرمانشاه - ایلام) درست بود. چقدر دلتنگ این منظره ها هستیم. این بود گوشهای از فرهنگ مدیریت در دفاع مقدس... یاد و خاطره پابرهنه های این تصاویر شهیدان: میررضی، آجرلو، زینالالحسینی، غفاری، اربابیان، شریفی و...گرامیباد. |
|
↧
به گزارش خبرنگار راهیان نور، "احمد رحیمیزاده" مدیر روابط عمومی و امور بین الملل ستاد مرکزی راهیان نور کشور بیان داشت: جهاد رسانهای شهید رهبر یک حرکت با برکت و ابتکار رسانهای است که در مناطق راهیان نور سراسر کشور عملیات رسانهای انجام میدهد. این مجموعه امسال در 4 استان کشور در منطقه غرب و شمالغرب با حضور در یادمانهای راهیاننور رخدادها و حماسههای حضور مردم در این سرزمینها را به سراسر کشور اطلاع رسانی میکند. وی افزود: هم اکنون که در دوره سوم ساماندهی خبرنگاران جهاد رسانهای شهید رهبر هستیم دو دوره بسیار خوب و پر تلاش را از سوی فعالان رسانهای پشت سر گذاشتهایم. مدیر روابط عمومی و امور بین الملل ستاد مرکزی راهیان نور کشور اظهار داشت: ستاد مرکزی راهیاننور به عنوان متولی بزرگترین مانور فرهنگی تربیتی کشور برنامههای متنوعی را پیش بینی کرده است؛ هدف جهاد رسانهای شهید رهبر این است که بتوانیم بخشی از کارهای که در این یادمانها صورت میگیرد را به گوش عموم مردم برسانیم. رحیمی زاده خاطرنشان کرد: امیدواریم این حرکت بتواند بخشی از حماسههای مردم دلیر استان فرهنگی کردستان را به سراسر کشور بازگو کند؛ و شاهد آن باشیم که مردم کردستان از تمام جوانب اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بهرهمند شوند. وی اظهار کرد: جوانانی که هر ساله در قالب جهاد رسانهای شهید رهبر از سراسر کشور به ما میپیوندند بدون هیچ توقع و با عشق و علاقه به فرهنگ شهادت در مناطق کردستان و آذربایجان غربی و کرمانشاه حضور پیدا میکنند. امیدواریم این جوانان که امروز مورد هجمه غرب و رژیم صهیونیستی هستند همچنان در این مسیر پایدار باشند. مدیر روابط عمومی و امور بین الملل ستاد مرکزی راهیان نور کشور افزود: تا زمانی که پرچم محمدرسول الله در کشور ما برافراشته شده است هجمه و فشارهای فرهنگی غرب اثرگذار نخواهد بود. ما امروز شاهد رویشهای جدید انقلاب اسلامی هستیم؛ امیدواریم این مسیر همچنان پویا و بانشاط باشد. انتهای پیام/ |
|
↧
August 11, 2016, 10:32 pm
به گزارش خبرنگار راهیان نور، سرهنگ "ابراهیم حسینی" معاون هماهنگ کننده سپاه بیت المقدس استان کردستان در جمع خبرنگاران بیان داشت: سپاه در کردستان به دنبال ایجاد امنیت پایدار با محوریت مردم است. این ماموریت براساس استراتژیای است که امام خمینی(ره) در اوایل غائله کردستان فرمودند که ما با کُفر میجنگیم و نه با کُرد. این سخن امام دستورالعملی برای سپاه مبنی بر جداسازی صف مردم از ضدانقلاب شد. وی ادامه داد: سردار شهید محمد بروجردی و حضرت آیت الله خامنهای طراح برنامههایی بودند تا صف مردم از ضدانقلاب جدا شود که یکی از آن طرحها سازمان پیشمرگان کُرد مسلمان بود که به تصویب امام خمینی(ره) رسید تا مردم به صورت سازمان یافته برای دفاع از انقلاب حضور داشته باشند. با آغاز این حرکت، گروهکهای ضدانقلاب از استان خارج شدند و امنیت پایداری توسط مردم ایجاد شد. حسینی تصریح کرد: بعد از سفر رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال 1388 به کردستان افقی جدید با نگرش کاملا فرهنگی برای مبارزه با مزدوران استکبار پیش بینی شد. ** یک سوم مردم کردستان عضو سازمانی بسیج هستند معاون هماهنگ کننده استان کردستان با بیان اینکه استراتژی استکبار گروهکسازی است، خاطرنشان کرد: هیچ کدام از این گروهکها نتوانستهاند در کردستان دوام بیاورند و مردم کردستان در صحنههای مختلف همچون راهپیماییها و انتخاباتها حضور دارند. در انتخابات اخیر که مربوط به مجلس شورای اسلامی بود مردم کردستان مشارکت 70 درصدی داشتند. همچنین یک سوم مردم این استان عضو سازمانی بسیج هستند و این استان در ادوار مختلف بیش از 5 هزار و 470 شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده است و به نسبت جمعیت، کردستان از خیلی از استانها بیشتر شهید تقدیم کرده است. وی بیان کرد: علاوه بر امنیت پایدار مردمی به دنبال اقتصاد پایدار مردمی نیز هستیم. کارهایی در حوزه محرومیت زدایی، اشتغالزایی و اقتصاد مقاومتی در حال انجام است. حسینی گفت: کردستان 37 سال است که در نبرد با مزدوران کفر جهانیست که 8 سال آن را در نبرد با رژیم بعث عراق بوده است. ** افزایش ظرفیت شبمانی کاروانهای راهیان نور در استان کردستان به 4 هزار نفر وی در خصوص حضور کاروانهای راهیان نور در استان کردستان عنوان کرد: طی سه سال گذشته بیش از 1 میلیون نفر برای زیارت یادمانهای شهدا به استان کردستان آمدهاند. ظرفیتها و زیرساختهای لازم برای حضور زائران بیشتر باید به وجود آید و اقدامات خوبی نیز در این حوزه صورت گرفته است. اکنون ظرفیت شبمانی در استان به 4 هزار نفر افزایش یافته است. حسینی تصریح کرد: جای جای استان کردستان محل وقوع حماسههای بزرگ است. این استان دارای 7 یادمان شهداست که این یادمانها باید توسعه یابند. "باشگاه افسران سنندج"، "تپه الله اکبر سنندج"، "شهدای والفجر10"، "شهدای زریوار"، "شهدای والفجر4 و 9"، "شهدای غریب سیرانبند" و "شهدای بولحسن" هفت یادمان این استان هستند. معاون هماهنگ کننده سپاه بیت المقدس عنوان داشت: راهیان نور شمالغرب کشور از 4-3 سال پیش به طور جدی آغاز شده است و شدت عقب ماندگی به حدی است که نیازمند جهادیست تا راهیان نور شمالغرب رونق یابد. وی در خصوص برگزاری برنامه فرهنگی - تفریحی فصل رویش گفت: سال گذشته 5 هزار و 600 نفر در برنامه فرهنگی فصل رویش شرکت کردند و امسال برنامهریزی کردهایم تا 7 هزار نفر از دانش آموزان در این برنامه فرهنگی شرکت کنند. حسینی تصریح کرد: نمایش رزمی فرهنگی مجاهدتهای خاموش از 2 سال پیش توسط مردم بومی اهل سنت سنندج اجرا میشود. وی اظهار داشت: سپاه کردستان در حوزه بودجه راهیان نور بضاعت کمی دارد و نیازمند حمایتهای مادی سایر دستگاهها است. انتهای پیام/ |
|
↧
به گزارش خبرنگار راهیان نور، معاون فرهنگی ستاد مرکزی راهیان نور کشور از دیدا با خانواده معزز شهدای مناطق عملیاتی غرب و شمالغرب خبر داد و گفت: این بازدیدها در قالب طرح «هادیان نور» اتفاق میافتد. وی گفت: ستاد مرکزی راهیان نور کشور در جهت تعظیم و تکریم خانوادههای شهدای بومی غرب و شمال غرب در استانهای کرمانشاه، ایلام، کردستان و آذربایجان غربی که هدف راهیان نور غرب و شمال غرب هستند، به منظور شناسایی و شناساندن شهدای بومی، طرح « هادیان نور» را در سطحی وسیع اجرا میکند. داود پوریان در ادامه سخنانش افزود: ستاد مرکزی راهیان نور به عنوان متولی این طرح با همکاری ادارات کل حفظ آثار و بنیاد شهید و سپاه های استان های ذکر شده به سرکشی و بازدید از خانوادههای شهدای سرزمین راهیان نور غرب و شمال غرب میپردازد. وی افزود: مهمترین اصلی که در این طرح بر روی آن متمرکز شده ایم این هست که خانوادههایی مورد بازدید و سرکشی قرار بگیرند که تا کنون کمتر مورد شناسایی و توجه واقع شده و کمتر در میان مردم مطرح هستند. آنهایی که باوجود مجاهدتهای بسیار در میان مردم گمنام بوده و کمتر معرفی شدهاند. وی ادامه داد: ستاد مرکزی راهیان نور وظیفه خود دانسته است تا وقتی زائران راهیان نور در مناطق عملیاتی غرب و شمال غرب هستند، در کنار اقدامات و برنامههای دیگر بتوانند به خانوادههای شهدا هم سر بزنند. از جمله خانوادههایی که مورد بازدید قرار میگیرند خانواده پیشمرگهای کرد مسلمانی هستند که به عنوان انصار حضرت امام در کردستان در کنار رزمندگان ما حضور داشتند و حضرت امام هم بر وفاداریشان صحه گذاشتند. معاون فرهنگی ستاد مرکزی راهیان نور کشور اظهار کرد: اجرای طرح «هادیان نور» طبق جدول زمانی منظم و با همکاری مجموعه های مختلف کشوری و لشکری انجام میشود و ما امیدواریم ذرهای هر چند اندک از رشادتها و دلاوریهای شهدای کردستان در مواجهه با رژیم بعث عراق و ضدانقلابیون طی این تقدیر و دیدارها جبران شود. انتهای پیام./ |
|
↧
↧
"مصطفی عمری" رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان سردشت در گفتوگو با خبرنگار راهیان نور گفت: شهر سردشت دارای 2 هزار و 250 جانباز است که یک هزار و 460 نفر از این عزیزان شمیایی هستند و این تعداد جانباز باعث شده که سردشت نیازمند توجه ویژهی مسئولین باشد. وی افزود: 45 درصد جانبازان شیمیایی شهرستان جانبازان بالای 70 درصد هستند که به مراقبتهای ویژه نیاز دارند اما متاسفانه علیرغم قول وزیر بهداشت مبنی بر احداث یک بیمارستان تخصصی در سردشت، این کار انجام نشده و این جانبازان مجبورند برای درمان مسافتهای طولانی که نزدیکترین آن ارومیه با 4 ساعت فاصله است را طی کنند که این موضوع به یک معضل بزرگ برای جانبازان تبدیل شده است. عمری با اشاره به اینکه مشکل دیگری که برای جانبازان وجود دارد نبود نمایندگی بیمهی ایران در سردشت و به تبع تاخیر در پرداخت هزینههای درمانی بیماران شیمیایی است، تصریح کرد: با توجه به قرارداد بنیاد شهید با بیمهی ایران جهت پرداخت هزینههای درمانی جانبازان و نبود نمایندگی پرداخت این بیمه در شهر، گاها پرداخت هزینههای درمانی این عزیزان با 4 ماه تاخیر پرداخت میشود که این موضوع نیازمند توجه مسئولین است تا با پیگیریهای لازم کمی از بار مشکلات جانبازان شیمیایی کم شود. رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران سردشت در پایان بیان داشت: ما طرحی به نام طرح پایش برای رفاه حال جانبازان بالای 50 درصد و آنهایی که به دلیل مشکلات حاد نمیتوانند به کلینیک شهر مراجعه کنند داریم که در این طرح یک پزشک به خانهی این جانبازان میرود و در آنجا به معاینه و پایش سلامت این عزیزان میپردازند. انتهای پیام/ |
|
↧
August 12, 2016, 10:40 pm
سرهنگ "ابراهیم حسینی" معاون هماهنگکننده سپاه بیتالمقدس استان کردستان در گفتوگو با خبرنگار راهیان نور اظهار داشت: همهی ارزاق کاروانهای راهیان نور در استان تهیه میشوند. وی ادامه داد: هر سال حدود 350 هزار نفر از زائران راهیان نور به استان کردستان سفر میکنند و هر فرد بهطور متوسط سه روز در منطقه است؛ که حضور این تعداد زائر آوردهی اقتصادی دارد. حسینی بیان کرد: سفارشمان به کاروانهای راهیان نور این است که از بازارهای قاچاق، جنسی را خریداری نکنند و تاکنون نیز به ندرت گزارشی در این خصوص دریافت شده است. معاون هماهنگکننده سپاه کردستان عنوان کرد: سپاه پاسداران بازارچههای پیلهوری مرزی مخصوص فروش محصولات روستاهای جداره مرزی ایجاد خواهد کرد؛ تا آنهایی که همواره در معرض آسیب گروهکها هستند، با فروش محصولاتشان بهرهمندی اقتصادی داشته باشند. وی تاکید کرد: پیشنهاد ما این است که بازارچههایی با کالاهای ایرانی و صبغه فرهنگی کردستان در کنار یادمانها نیز برپا شود. حسینی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر چگونگی ایجاد امنیت پایدار در منطقه گفت: اقوام و مذاهب مختلف فرصتی برای کردستان هستند و این استان نمادی از وحدت است. روستانشینان کردستان در دورترین نقاط استان امنیت را برقرار میکنند. وی با اشاره به سخن رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر اینکه لباس کردی یک سرمایه است، بیان کرد: مردم کردستان مردمی فرهنگی هستند و کاروانهای راهیان نور میتوانند سفیرانی برای بیان خوبیها و مهربانیهای مردم کردستان باشند. معاون هماهنگکننده سپاه بیتالمقدس استان کردستان خاطرنشان کرد: قوم کُرد در هیچ صحنهای در دفاع از انقلاب اسلامی کوتاه نیامده است و این مردم این روزها استقبال بسیار خوبی از کاروانهای راهیان نور دارند. وی در خصوص فعالیتهای هنری و فرهنگی صورت گرفته ویژه شهدای استان عنوان کرد: سال گذشته کنگره شهدای پیشمرگان کُرد مسلمان برگزار شد و بیش از چهار هزار دقیقه فیلم و سرود تولید شد. 30 جلد کتاب نیز با موضوع شهدای پیشمرگ کرد مسلمان نگارش شد و به چاپ رسید. حسینی با بیان اینکه استان کردستان 67 خانواده سهشهیدی دارد، گفت: امسال برای اولین بار بزرگداشت خانوادههای سهشهیدی و بالاتر از آن با حضور محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران برگزار شد. وی در پایان عنوان کرد: شاخصههای امنیت در استان کردستان از بسیاری استانها بالاتر است و هیچگونه ناامنی کاروانهای راهیان نور را تهدید نمیکند و زائران در امنیت کامل میتوانند به این استان سفر کنند. انتهای پیام/ |
|
↧
August 13, 2016, 12:35 am
به گزارش خبرنگار راهیان نور، در جاده نقده - مهاباد، 27 کیلومتر مانده به مهاباد یادمان سردار شهید محمد بروجردی است. جایی که در روز اول خرداد 1362 محمد بروجردی به همراه تعدادی از فرماندهان به قصد انتخاب محلی برای استقرار تیپ ویژه شهدا، شهرستان مهاباد را ترک کرد و با عبور از سه راهی مهاباد - نقده، خودرویشان به مین برخورد و او آسمانی شد. محمد بروجردی در سال 1333 در روستای دره گرگ از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. شش ساله بود که پدرش را از دست داد. با مرگ پدر و وخامت وضعیت مادی خانواده، مادر، محمد و پنج فرزند دیگرش را به تهران آورد و در محله مولوی ساکن شدند. مادرش بیان کرده است: «محمد شش ساله بود که یتیم شد. از هفت سالگی، روزها را در یک دکانخیاطی کار میکرد. اسمش را در یک مدرسه شبانه نوشتم و شبها درس میخواند. همه او را دوست داشتند؛ چه معلم، چه صاحبکارش.» پس از چندی، با گروه «هیاتهای موتلفه اسلامی» مرتبط شد. در سال 1350 ازدواج کرد و یک سال بعد به مدت نظام وظیفه فراخوانده شد. اندکی بعد، به قصد دیدار با امام خمینی(ره) از خدمت فرار کرد؛ اما حین عبور از مرز زمینی ایران و عراق، توسط ساواک شناسایی و دستگیر شد. در زندان، عوامل منافقین به کسانی که معتقد به ولایت فقیه و رهبری حضرت امام(ره) بودند، از روی طعنه میگفتند فتوایی! محمد بدون هیچ ابایی، همواره میگفت: «آری، ما فتوایی هستیم و مقلد. خودمان که مجتهد نیستیم تا بتوانیم احکام را از منابع آن استخراج کنیم. بگذارید هر جه دلشان میخواهد، بگویند.» پس از شش ماه از زندان آزاد شد. بلافاصله او را تحویل ارتش دادند و برای خدمت سربازی به تهران آمد. پس از خاتمهی دوران سربازی، با روحانیت متعهد پیرو خط امام ارتباط برقرار کرد. چندی بعد، دست به چاپ، تکثیر و توزیع اعلامیهها و پیامهای امام زد. در سال 1355، برای آموزش جنگهای پارتیزانی راهی سوریه شد. پس از بازگشت و شروع انقلاب، یک رشته عملیات چریکی را علیه تاسیسات سیاسی امنیتی و مراکز به ظاهر فرهنگی رژیم، طراحی و اجرا کرد. از جملهی این رشته فعالیتهای مسلحانه، میتوان به انفجار رستوران خوانسالار (عشرتکده و محل تجمع و عیاشی مامورین آمریکایی ستاد آسیای جنوب غربی سازمان سیا در تهران)، انفجار اتوبوس نظامی حامل مستشاران آمریکایی در لویزان، خلع سلاح مامورین قرارگاه شهربانی در تهران و عملیات نظامی علیه یک رشته از مراکز ساواک اشاره کرد. در 12 بهمن 1357، همزمان با ورود امام به ایران، مسئولیت تشکیل و سرپرستی گروه حفاظت از رهبر انقلاب، به محمد محول شد. بلافاصله تشکیل و سازماندهی یگان حفاظت محل سکونت حضرت امام در تهران را آغاز کرد. در پی آغاز درگیریهای مسلحانه مردم و نیروهای شاه در روزهای 21 و 22 بهمن 1357، او نقش چشمگیری در تصرف پادگان جمشیدیه و نیز آزادسازی مراکز رادیو و تلویزیون از لوث چکمهپوشان گارد جاویدان ایفا کرد. در همین عملیات، با اصابت گلولهای از ناحیهی پا مجروح شد و با تنی زخمی و لبی خندان، طلوع پیروزی انقلاب را به نظاره نشست. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیتهای محمد بروجردی گستردهتر شد. ابتدا سرپرستی زندان اوین را بر عهده گرفت که عمدهی زندانیان آن از عناصر ساواک و ارتش شاه بودند. اما سرنوشت او، در عرصهای دیگر باید رقم میخورد. محمد یکی از 12 نفری بود که سپاه را پایهگذاری کردند و تحت نظارت شورای انقلاب، بازوی مسلح انقلاب اسلامی در بهار 1358 تاسیس شد. در شورای مرکزی سپاه آغاز به کار کرد و مسئولیت معاونت عملیات پادگان ولی عصر(عج) را عهدهدار شد. با گسترش غائله آفرینی تجزیه طلبان در کردستان، به سنندج رفت و فرماندهی عملیات قلع و قمع قوای مسلح ضدانقلاب در کردستان را برعهده گرفت. شهید علی صیاد شیرازی دربارهی آن روزها گفته است: «موقعی که ضدانقلابیون باشگاه افسران لشکر 28 سنندج را محاصره کردند، بچههای ما در آنجا 40 شبانهروز در محاصرهی مطلق بودند. حتی چیزی برای خوردن هم نداشتند، با این حال استقامت میکردند. شهید بروجردی، برای رهایی اینها، دست به هر کاری میزد. او آن قدر در این راه استقامت کرد که با همکاری و یکدلی رزمندگان سپاه و ارتش، پس از مدتی کوتاه، محاصره در هم شکست.» در این دوران سخت و مشقتبار بود که طرح تشکیل سازمان پیشمرگان مسلمان کرد را تدوین و به شورای عالی سپاه عرضه داشت. این طرح با همفکری و پیگیری عناصر پیرو خط امام در شورای انقلاب، به ویژه شهید آیت الله بهشتی تصویب شد و مسئولیت تشکیل این سازمان به او محول شد. با شروع تهاجم ارتش عراق، در مهر 1359 به همراه تنی چند از همرزمانش راهی سرپل ذهاب شد و شهر را از خطر سقوط حتمی نجات دادند. در این نبرد نابرابر، چندین بار تا پای شهادت پیش رفت و بالاخره هم از ناحیهی دست جراحت سختی برداشت. پس از تقسیم سپاه به مناطق مجزا در سطح کشور، فرماندهی منطقه 7 سپاه کشوری شامل استانهای همدان، کرمانشاه، کردستان و ایلام به او سپرده شد. چندی بعد، پیشنهاد تشکیل قرارگاهی مستقل، برای طراحی، هدایت و رهبری مشترک و منسجم نیروهای ارتش و سپاه در غرب کشور را مطرح ساخت. پیشنهاد، با استقبال فرماندهان ارشد سپاه و ارتش مواجه شد. قرارگاهی که نام پرچمدار رشید اسلام، حمزه(ع) را به خود گرفت. با گسترش دامنهی فعالیت قرارگاه در غرب، ضرورت تشکیل یک یگان رزمی ویژه برای جنگهای غرب کشور را احساس نمود. برحسب همین ضرورت نیز تشکیل تیپ ویژه شهدا را در دستور کار قرار داد. او در حال به پایان رساندن ماموریتش در خطهی غرب کشور بود که در روز اول خرداد 1362 به شهادت رسید. در ادامه تصاویری از یادمان را میبینید:انتهای پیام/ |
|
↧
به گزارش خبرنگار راهیان نور، جواد خضرایی مشاور شهردار تهران و مدیرعامل باغ موزه دفاع مقدس گفت: دهمین مرحله اعزام کاروان های راهیان نور شهرداری تهران از اول شهریور ماه آغاز می شود و شهروندان تهرانی برای ثبتنام میتوانند به امور ایثارگران مناطق 22 گانه شهرداری تهران مراجعه کنند. خضرایی با اعلام خبر فوق افزود: در دهمین مرحله اعزام کاروانهای راهیان نور شهرداری تهران که تا 22 شهریور ماه ادامه دارد بیش از 5000 نفر از شهروندان تهرانی که تا کنون مناطق عملیاتی غرب و شمال غرب کشور را زیارت نکرده اند به این مناطق سفر میکنند. وی اظهار کرد: باغ موزه دفاع مقدس در تبعیت از فرامین مقام معظم رهبری در زنده نگهداشتن نام و یاد شهدا ، تا کنون طی 9 مرحله اعزام کاروانهای راهیان نور شهرداری تهران افتخار داشته است حدود 110 هزار نفر از شهروندان تهرانی را به مناطق عملیاتی غرب و جنوب اعزام کند.خضرایی خاطرنشان کرد: زائران مناطق عملیاتی غرب وشمال غرب کشور طی اردوهای چهار روزه راهیان نور میتوانند از یادمانهای شهدای قلاویزان در منطقه عملیاتی کربلای 1، شهدای مطلعالفجر در منطقه گیلان غرب، شهدای عملیات مرصاد در منطقه تنگه چهار زبر و یادمان شهدای پاوه بازدید کنند. |
|
↧
↧
به گزارش خبرنگار راهیان نور، سرهنگ "داود پوریان" معاون فرهنگی ستاد مرکزی راهیان نور کشور "علیرضا فلاح" معاون پشتیبانی این ستاد روز همراه با جانشین و معاون فرهنگی سپاه سردشت، جانشین رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران سردشت، فرمانده حوزه سپاه میرآباد سردشت و مسئول حوزه نمایندگی سپاه سردشت با خانوادههای شهیدان خضراشک شیرین، مصطفی مددی، محمد ابوبکری، دلیر محمد رحیمی و رحمت دادوند که طی یک سال گذشته در درگیری با اشرار و گروهکهای ضدانقلاب به شهادت رسیدند، دیدار و گفتوگو کردند. همچنین این جمع با خانوادههای شهیدان محمد شمسی فرزند کاک الله، کامل و محمد شمسی فرزند عمر، کریم محمودزاده، ابراهیم نیکنام، عزیز شمسی، عبدالله شمسی، احمد شمسی، محمد شمسی فرزند حسن، حسین احمدی، رحمان شمسی فرزند علی، رحمان شمسی فرزند محمود، رسول احمدی، عمر احمدی و خضر احمدی در روستای نیزه دیدار و گفتوگو کردند و با اهدای لوح سپاسی از صبوری این خانوادههای مجاهد تجلیل کردند. روستای نیزه در 35 کیلومتری شمال شهر سردشت و در حاشیه جاده سردشت به پیرانشهر واقع است. این روستای کم جمعیت از سالهای نخست انقلاب تاکنون 25 شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده است. این روستا 200 بسیجی، 9 آزاده و 8 جانباز دارد. خانوادههای شهدا ضمن تقدیر و تشکر از حضور مسئولان در منازلشان، آرزو و خواستهی خود را دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی مطرح کردند و گفتند: اینکه یک پاسدار به منزل ما بیاید و درب خانهی ما را به صدا دربیاورد ارزشمند است./ |
|
↧
به گزارش خبرنگار راهیان نور، علمدار میدان عشق و رزمنده ای پر صلابت، شهید حسن مدنی فرد یکی از مالک اشترهای سپاه علی زمان بود. جغرافیای کلمات برای توصیف مجاهدی الهی همچون شهید حسن ، بسیار محدودتر از آن است که بتواند حق معرفی این مرد خدایی را ادا کند . حسن مردی بود آسمانی از تبار سلمان فارسی با اعتقادی متاثر از عشق علی (ع) غیرتی بر گرفته از ارادت علوی و الگو گرفته از علمدار کربلا که جبهه ها به وسعت تمامی مرزهای درگیر جنگ و فراتر از آن سیاناو - سه راه حزب الله - چناره و گله - ساوجی - و شکلان - آلمانه - دزلي - سروآباد - قله قوچ سلطان- جاده بسطام ، ميسر مريوان ، سقز- خشكلان – ژاورود - پايگلان - كوماسي و كلاترزان ... با قدمهای استوارش مانوس هستند ، رزم ایشان فقط به مرز داخل محدود نشده بلکه در عملیات كاني مانگاه در كردستان عراق ،كوخلان كردستان عراق و آزادسازی منطقه طویله و بیاره عراق بارها و بارها تا مرز شهادت پیش رفت اما تقدیر وی را هدایت کرد تا ماموریتهای سنگین دیگری را انجام دهد و در وانفسای آن زمان به عنوان یکی از بازوان توانمند نظام مقدس جمهوری اسلامی مسیری را که شهید بروجردیها – ابوعمارها - قهاریها- متوسلیانها طراحی کرده بودند ادامه دهد . شهید حسن مدنی فرد به معنای واقعی جمع اضداد بود ایشان در عین سکوت بسیار پرخروش ، در نهایت تواضع ، بسیار قاطع ، با وقار اما بی قرار بودند هیچگاه از مرگ باز نمی ایستاد ، از مرگ نمی هراسید بلکه مرگ را خسته کرده بود .تاکتیک های دفاعی اش را بر اساس الهام و ارشادهای قرآنی ایجاد می کرد . در پذیرش مسئولیت هیچگاه عقب نشینی نمی کرد ، او جواب سالهای پرالتهاب ، اضطراب و خانه به دوشی در مریوان را با شهادتش پایان داد و در سخت ترین شرایط نبرد، در صعب العبورترین منطقه به جدال با معاندین نظام رفت و به آرزوی دیرینه اش یعنی شهادت رسید شهادتی که پیامبر اعظم (ص)آن را بالاترین مقام عنوان کرده است. شهیدحسن مدنی فرد فرزند شهید توفیق مدنی فرد متولد 1/7/1332 در خانه ای باصفا و آغشته به عشق و نور الهی و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت (ع) در روستای بلکر از توابع شهرستان مریوان به دنیا آمد. در سن سه سالگی دیدگانش از وجود مهر و عاطفه مادری محروم شد و پدرش زیر سایه حق ، با کار فروشندگی فرزندش را چون شیر بزرگ کرد . از همان زمان طفولیت که نوای روحانی اذان و اقامه را در گوش خود با تمام احساس لمس کرد زمینه مبارزه با نفس را در وجود خود فراهم نمود . پدر و مادر وی انسانهایی آزاده در مسیر ولایت و تبعیت از امامت و عامل و معتقد به اصول و فروع دین بودند. دوران کودکی خود را در روستای بلکر و بعد از فوت مادرش مجبور به ترک وطن و عزیمت به شهر مریوان شد . پس از مهاجرت به شهر مریوان حسن در آنجا ثبت نام نمود و به منظور فراگیری درس مشغول تحصیل شد. دوران ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان را تا مقطع سوم دبیرستان با کسب نمرات بالا به اتمام رساند . اما به علت فقر مالی که خانواده ش با آن دست و پنجه نرم می کردند به ناچار مجبور به ترک تحصیل شد و با تلاش شبانه روزی ضمن کمک به والدین خود در مسجد محله همراه پدر به کسب علوم قرآنی پرداخت . از آنجا که برای حرکت و مبارزه به دنبال حجت شرعی بود ضمن مشورت با بعضی افراد صاحب نظر در شهربانی استخدام ، نه به عنوان نظامی ارتش طاغوت بلکه تحت عنوان یک نظامی مکتبی آن هم با نیت خدمت به میهن اسلامی وکسب رضای حق تعالی به خدمتش ادامه داد و درحفظ آرامش شهر نقش بر جسته ای داشت. در سال 1353 در سن 27 سالگی با دختر عموی خود خدیجه داربرزین که ایشان یکی از زنان رزمنده درآن زمان بود. ازدواج کرد و از ثمره این ازدواج دو فرزند پسر به نامهای امید و هیوا - امید کارمند گمرک و هیوا کارمند بانک ملی است که از ایشان به یادگار مانده است .که در زمان شهادت فرزندان شهید پنج ساله و یک ساله بودند. پس از خاتمه خدمت سربازی در شهربانی در کرمانشاه با آگاهی از جلسات انقلابیون تلاش مستمر خود را در راه به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی در کنار مردم انقلابی مریوان و دیگرمبارزان یک دل و یک صدا شروع کرد به گونه ای که در طول این مدت چندین بار توسط عمال رژیم طاغوت دستگیر و متحمل شکنجه های روحی و جسمی بسیار شد. حسن فردی با تقوا و پرهیزکار بود . با چهره ای خندان و خوشرو ، فردی شجاع از مقلدین حضرت امام (ره). در خدمات رسانی به فقرا و محرومان پیشتاز بود به طوری که قبل از انقلاب برای کمک رسانی به مردم روستا های دور افتاده و محروم می رفت و در رفاه و آسایش مردم محروم می کوشید. درکلاسهای عقیدتی سیاسی شرکت فعال داشت و به فراگیری احکام دینی علاقمند بود . وی در جهت ترقی و پیشرفت دین مبین اسلام گام های موثری برداشت و لحظه ای از تبلیغ و ترویج دین اسلام غافل نماند . تشویق مردم به مسلح شدن در برابرضدانقلاب از اقدامات او با همت دیگر همرزمانش بود . با اوج گرفتن جریانهای نهضت اسلامی به رهبری امام راحل (ره) برای مبارزه با رژیم طاغوت بارها و بارها تا سر حد شهادت در مبارزه با طاغوت پیش رفت. با ظاهرشدن نشانه های پیروزی مردم به رهبری امام عزیز سر از پا نشناخته و پس از 6 سال خدمت از سال(52 تا58 )به عنوان مامور شهربانی مریوان تبریز و کرمانشاه از شهربانی استعفا داد و به صف مبارزین پیوست و هر کجا که احساس نیاز می کرد به عنوان کسی که آموزش های نظامی را در دوران خدمتش در شهربانی و مراکز آموزشی فرا گرفته بود حاضرمی شد . سرانجام دوران ستم شاهی ظلم و بی عدالتی ازکشور اسلامی رخت بر بست و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و ایشان با شناختی که از جریان های فکری و سیاسی داشت در مقابله با منافقین و ملی گراها که در آن زمان برای مبارزه با نظام نو پای اسلامی قد علم کرده بودند از هیچ کوششی فرو گذاری نکرد. بعد از پیروزی انقلاب کردستان از گروهکهای ضدانقلاب پر شده بود و او نیز بنا به دستور حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر اینکه هیچ سربازی حق ندارد بند پوتین های خود را باز کند تا زمانی که کردستان پاکسازی شود همراه با دیگر همرزمانش مبارزات شبانه روزی خود را شروع کرد و لحظه ای از این هدف متعالی دور نشد . و همراه مردم به حراست از شهر پرداخت. در همان اوایل انقلاب موضع آشکاری در برابر ضدانقلاب داشت بعد از درگیری با ضدانقلابیون که کنترل شهر مریوان را به دست گرفته بودند همراه دیگر همرزمانش که نمی توانستند دست استکبار را که از آستین ضد انقلاب بیرون آمده بود تحمل نماید به ناچار به کرمانشاه مهاجرت کرد و در تاریخ 1/3/59 وارد سازمان پیشمرگان مسلمان کرد شد. بعد از انقلاب به علت وجود عناصر ضدانقلاب مجبور به ترک دیار و مهاجرت به تهران و کرمانشاه شد. و با دیگر همرزمانش به فرمان امام راحل به سوی کردستان برای پاکسازی منطقه از دست شیاطین آماده شد و در عملیاتهای پاکسازی شهرهای کردستان شرکت و نقش قابل توجه ای داشت که در پاکسازی کامیاران دو نفر از دوستانش جلو چشمش( شهید محمد داربرزین و محمد رستاد ) شهید شدند که داغ شهادت آنها تا آخرین لحظه زندگیش در یاد و خاطرش زنده بود. حسن مدنی فرد به عنوان عضوی از اعضای سازمان پیشمرگان مسلمان کرد به عنوان یکی ازهسته های اولیه تشکیل دهنده پیشمرگان کرد مسلمان که تا آخرین لحظه شهادت در لباس مقدس پاسداری نام پیشمرگ مسلمان را بر زبان داشت و به آن افتخار می کرد مفتخر به پوشیدن جامه سبز پیشمرگان روح الله در اوج جوانی شد . همزمان با شروع فتنه و آشوب ایادی استکبار در مریوان به اتفاق تعدای از برادران پیشمرگ به منظور مقابله و رویارویی با ضدانقلاب و دفاع از حیثیت نظام از هیچ کوششی فرو گزاری نکرد و در جریان درگیری با ضدانقلاب چندین بار مجروح گردید. او با لبیک به ندای امام عزیز برای نجات مردم ستمدیده مریوان از چنگال کومله و دمکرات تا آخرین لحظات عمرش برای باز پس گیری شهر مریوان در کنار جاویدالاثرمتوسلیان به نبرد با ضدانقلاب پرداخت حضور درکنار حاج احمد متوسلیان نقطه عطفی در زندگی وی به حساب می آید. با توجه به اشتیاق و استقبال پیشمرگان و بسیجیان جان برکف مریوان در راستای حفاظت از دستاوردهای انقلاب و حراست از کیان اسلامی ، با توجه به درایت و ذکاوت شهید که در طی مبارزات روز به روز بیشتر بر همه نمایان می شد به طوری که بنا به تشخیص فرمانده وقت و با توجه به تواناییهایش ایشان را به عنوان مسئول اطلاعات سازمان پیشمرگان مسلمان کرد معرفی کردند و با تجاوز رژیم بعثی به مرزهای مریوان در محور دزلی در آزادسازي روستاي دزلي با توجه به اينكه كليه گروهكهاي ضدانقلاب در آنجا متمركز بودند به طور متناوب به منظور انجام وظیفه الهی و ادای تکلیف آنچه را که در توان داشت ارائه نمود . او یکی از افتخارات خدمتش را توفیق همسنگری با سردار جاوید الا ثرحاج احمد متوسلیان می دانست و موفق به کسب فیض و بهره گیری از فضائل اخلاقی و معنوی این اسوه تقوا و اخلاق شد. حسن در طول مدت تصدی مسئول اطلاعات خدمت صادقانه ای داشت . با توجه به حضور گسترده ضدانقلاب در مریوان و نا امن بودن و حساسیت خاص و ویژه منطقه از نظر جغرافیایی و صعب العبور بودن از نظر دستیابی به مراکز استانها استفاده از توان و تجربه و استعداد نیروهای پیشمرگ مسلمان منطقه تمامی حرکات ضدانقلاب را زیر نظر گرفت و با استفاده از اندوخته های انقلاب و جنگ موفق شد سازمان منسجم و پویا در واحد اطلاعات سازمان پیشمرگان مسلمان کرد را ایجاد نماید ثمره تلاشهای او انهدام مقر دمکرات در روستای سیاناو- انهدام مقرکومله درسه راه حزب الله- منهدم کردن مقرکومله در روستای چناره وگله- انهدام مقر گروهک رزگاری در روستای ساوجی- انهدام مقر كومله در روستاي آلمانه- انهدام مقر كومله در روستاي خشكلان و به هلاكت رساندن تعداد زيادي از آنها- انهدام مقر كومله در روستاي پايگلان..... رشادت و پایمردی جوانان رشید منطقه و استمرار عملیاتها بساط ضدانقلاب را برای همیشه در هم پیچید و امنیتی پایدار و آسایش همیشگی در منطقه حکم فرما گردید. او با همت عزیزان بومی پیشمرگان کرد مناطق و روستاهای آلوده را از لوث وجود ضد انقلاب پاکسازی و با استقرار در محورهای عملیاتی افتخار شرکت در عملیات قوچ سلطان- را پیدا کرد . و به عنوان یکی از فرزندان امام راحل و دوسداران واقعی انقلاب آنگونه که در خور شان و منزلت نظام مقدس جمهوری اسلامی بود با الگو گرفتن از شهید والامقام محمد بروجردی و حاج احمد متوسلیان عملیاتهای متعددی را بر علیه ضدانقلاب انجام داد و در کنار عملیاتهای کوچک با انجام عملیاتهای برون مرزی مانند عملیات مينگذاري در جادههاي نظامي كاني مانگاه در كردستان عراق- حمله به مقر ضدانقلاب در كوخلان كردستان عراق درخاک عراق موفقیتهایی را به ارمغان آورد که انجام این عملیاتها درتضمین امنیت پایدار منظقه بسیار موثر بود . در طول دوران تصدی فرماندهی اطلاعات پیشمرگان مریوان موفق شد با اعتماد به نفس و اتکا به قدرت لایزال الهی و با تاسی از سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) طی عملیا تهای انتحاری اقدام به دستگیری جاسوسان و هواداران ضدانقلابها در مريوان و یا انهدام گروه هایی ازحذب منحله دمکرات وکومله درمنطقه نمود. با توجه به اینکه شهرستان مریوان و حومه کاملا تحت کنترل ضدانقلاب بود با تعداد هجده نفر از همرزمان خود به عنوان نیروی داوطلبی درخواست فرستاده شدن به مریوان توسط شهید صیاد شیرازی که مسئولیت پرواز بالگردهای آن زمان به پادگان شهید عبادت مریوان را داشت اعزام گردیدند . شهید به مدت ده روز در پادگان جهت توجیه موقعیت و اطلاعات منطقه شروع به فعالیت نمود بعد از به دست آودن اطلاعات کامل از تعداد ضدانقلابیون با هماهنگی نیروهای ارتش در پادگان به شهر حمله نمود و مریوان را از لوث دشمن پاکسازی نمود. بعد از پاکسازی مریوان شهید به همراه همرزمان خود به سراغ ضدانقلابیون می رفت و لحظه ای دست از تعقیب آنان بر نمی داشت. و در اين راه متحمل سختيهاي فراواني شد . در تمام درگیریهای منطقه حضور چشم گیر داشت با آنکه بارها زخمی شد ولی هنوز زخمهای بدن التیام نیافته بود به میدان نبرد در قالب فرمانده ای توانا مراجعه می کرد. ضد انقلاب توان درگیر شدن رو در رو با او را نداشت و در هر عملیاتی که حضور داشت صددرصد ضد انقلاب شکست می خورد. شهیدمدنی فرد به خاطرحسن انجام وظیفه هميشه مورد تشويق و اهداء لوح تقدير از طرف فرماندهان سپاه پاسداران ميشد، تشويقي و لوح تقدير از طرف سردار صياد شيرازي- محمد بروجردي- سردار سالكي و ... . از بارزترین خصوصیات شهید : فردی با تقوا ، پرهیزکار و چهره ای بشاش و خنده رو داشت . فردي متدين ، صادق و نيكوكار وحامی فقرا و نیازمندان بود . فردی منطقی و پیرو انقلاب و امام خمینی (ره) بود . او حتي لحظهاي از عمرش را براي استراحت و خوشگذراني نگذاشت و هميشه در ميدان نبرد قهرمانانه بر دشمن يورش ميبرد. سرانجام این مرد دلاور پس ازسالها رشادت در تاریخ 23/6/1360 ساعت 8 صبح جهت انجام ماموریت و شناسایی تعدادی از ضدانقلابیون که در تهران بودند با شش نفر از پیشمرگان و پاسداران به نامهای امین حکیمی نیا – امین مولودی- احمد صالحی- فایق افسانه پور- و رحمان سلیمانی و شهید فرجی در زمان حرکت از مریوان به مقصد تهران ساعت هشت صبح در روستای خانقاه رزاب از توابع شهرستان سروآباد در حین حرکت بر اثر تله انفجاری که توسط مزدوران ضدانقلاب حزب دمکرات در جاده کار گذاشته بودند به همراه دونفر ازهمرزمانش جرعه شهادت را نوشید و با بدنی تکه تکه به آرزوی دیرینه اش رسید و سیاهی ذلت و ننگ را بر دامن ضد انقلابیون مزدور نشاند. پیکرش در قبرستان عمومی دارسیران شهرستان مریوان آرام گرفت. فرازی ازوصیت نامه شهید اینجانب حسن شهرت مدنی فرد فرزند توفیق به شماره شناسنامه 193 متولد1332 صادره از روستای بلکر از توابع شهرستان مریوان شغل پاسدار به خاطر اینکه مبدا اسلام و مکتب اسلامی را قرارداده اند و حاضر شده ام که در راه اسلام شهید شوم انشا الله خداوند بزرگ شهادت را نصیب اینجانب گرداند و چون به لحاظ فقر مالی فاقد پس انداز وافر می باشم لذا از ده هزار تومان پس اندازم مبلغ هزار تومان آن را به فقرا تقدیم نمایید و از پسرانم کسب تحصیل و دانش را دارم. |
|
↧
August 13, 2016, 10:12 pm
به گزارش خبرنگار راهیان نور، شهید حامد مولودی از اهالی روستای چناره بخش سرشیو مریوان بود. او در سال 1358 به دنیا آمد. فقر و جنگ تحمیلی باعث شد که ترک تحصیل کند و مشغول به کار کشاورزی شود. حامد با علاقهای که به حراست از میهن اسلامی داشت در مرداد ماه سال 85 به جمع نیروهای بسیج در شاخه عملیاتی تیپ دوم سپاه مریوان پیوست و در زادگاهش به مبارزه با گروهکهای تروریستی پرداخت تا اینکه مدتی بعد در درگیری با پژاک بر اثر اصابت گلوله به سر و سینهاش به شهادت رسید. کارا مولودی فرزند کوچک این شهید میگوید: من دوران حیات پدرم را به خوبی به یاد ندارم ولی خاطرات زیادی از زبان دوستان و آشنایان در رابطه با پدر شهیدم شنیدهام. بارها شده که دلتنگ پدرم شدم و از خدا خواستهام برای یک دقیقه هم که شده پدرم را ببینم. من راه پدرم، دایی و پدربزرگم را ادامه میدهم و من هم مانند آنها برای حفظ و حراست از این مملکت و انقلاب اسلحه به دست خواهم گرفت. او ادامه میدهد: زمانی که پدرم شهید شد خیلی کوچک بودم. به یاد دارم که رهبرعزیزمان به منزل ما آمده بودند. من خدمت ایشان سلام کردم و ایشان پاسخ سلام من را دادند، گونهام را گرفتند و لبخندی بر لبانشان نقش بست که آن لبخند را هیچگاه فراموش نمیکنم. مادر این شهید نیز میگوید: قبل از شهادت حامد، داغ شهادت 2 عزیز دیگر نیز کشیدهام. پدرم و تنها برادرم نیز در راه انقلاب اسلامی به شهادت رسیدهاند و حامد پسر کوچکم بود که شهادت نصیبش شد. خدا را شاکرم که هر سه در راه خدا به شهادت رسیدند گرچه دوریشان برایم سخت است. من تا آخرین قطره خون از این نظام و انقلاب اسلامی دفاع خواهم کرد. محمد برادر این شهید خاطرنشان میکند: من قبل از حامد وارد سپاه شدم. حامد جدای از اینکه برادرم بود، رفیق و همکارم نیز بود. حامد در پادگانی در چناره که به آن تامین قله میگفتند مشغول به خدمت بود و فاصله باغ ما تا تامین قله کمتر از یک کیلومتر بود. یک روز من به همراه مادرم در باغ مشغول کار بودیم که از سوی پادگان صدای شلیک گلوله آمد. این امر عادی بود ولی چند دقیقه بعد صدای آمبولانس که به طرف پادگان میرفت به گوش رسید. پس از چند دقیقه تماس گرفتند و به بیمارستان رفتیم. هرچه گشتیم نشانی از حامد نیافتیم. رفیقش را پیدا کردیم، اشک در چشمانش حلقه زده بود و بغض راه گلویش را بسته بود. حامد همراه با دو تن از همکارانش در درگیری به شهادت رسیده بودند. شهادت مبارکش باد. شهید حامد مولودی در دست نوشتهای آورده است: به یاد داشته باشیم با خدا بودن بهتر از ناخدا بودن است. در طوفان زندگی به خدا توکل کنیم. درگاه توبه همیشه باز است و بنده خدا محتاج به توبه است. من افتخار میکنم پاسدار انقلاب و حافظ کشورم هستم. انتهای پیام/ |
|
↧