Quantcast
Channel: ستاد مرکزی راهیان نور کشور - آخرين عناوين اخبار :: نسخه کامل
Viewing all 3984 articles
Browse latest View live

مراسم بزرگداشت شهیدان صیاد شیرازی و سید مرتضی آوینی

$
0
0
به گزارش خبرنگار راهیان نور، مراسم بزرگداشت شهیدان سپهبد علی صیاد شیرازی، سید مرتضی آوینی، رضا چراغی و سعید یزدان پرست؛ تا دقایقی دیگر (پنجشنبه 19 فروردین) در بهشت زهرا برگزار می‌شود.این مراسم با حضور خانواده معظم شهدا، جانبازان و ایثارگران در جوار مزار این شهیدان در قطعه 29 گلزار شهدای تهران برقرار است.این مراسم بزرگداشت ساعت 17:30 با سخنرانی امیر سرتیپ غلامحسن دربندی و سردار حاج سعید قاسمی همراه خواهد بود و پس از اتمام مراسم مزار مطهر این شهیدان با حضور خانواده شهدا عطرافشانی و گلباران خواهد شد.

سرپل زهاب آماده میزبانی از راهیان نور در صعود سراسری به بازی دراز

$
0
0
به گزارش خبرنگار راهیان نور، سرهنگ مسعود قنبری فرمانده سپاه ناحیه سرپل زهاب در گفتگو با خبرنگار راهیان نور گفت: صعود 20 هزار نفری به ارتفاعات یادمان بازی دراز در سالروز عملیات بازی دراز یکی دیگر از حماسه هایی که با حضور گسترده و باشکوه خانواده های معظم شهدا، ایثارگران، بسیجیان و آحاد مختلف مردم رقم خواهد خورد.   وی با اشاره به ویژه برنامه  روز صعود به ارتفاعات بازی دراز گفت: در روزهای نهم و دهم اردیبهشت ماه جاری برنامه های ویژه ای برای صعود به ارتفاعات بازی دراز در شهرستان سرپل زهاب برگزار خواهد شد و برنامه ریزی های لازم برای ساماندهی مراسم بزرگداشت عملیات بازی دراز صورت گرفته است. سرهنگ قنبری اذعان کرد: بسیجیان، زائرین و کاروان های راهیان نور و اقشار مختلف مردم سراسر کشور در روز 10 اردیبهشت ماه جاری ساعت 7 صبح در دامنه بازی دراز جمع شده و به یاد عملیات بازی دراز با رمز یا زهرا (س) صعود حماسی خود را به ارتفاعات بازی دراز شروع خواهند کرد. وی خاطر نشان شد: هر ساله حضور چشمگیر خانواده های معظم شهدا، ایثارگران ، بسیجیان و آحاد مختلف مردم در سالروز عملیات غرورآفرین بازی دراز نشان از روحیه ایثار و شهادت در بین ملت سرافراز ایران داشته و این تجدید میثاق با شهدای بازی دراز یکی از مهمترین فاکتورهای عزت انقلاب اسلامی است. سرهنگ قنبری همچنین برای دومین سال متوالی از افتتاحیه اردوهای راهیان نور غرب و شمال غرب کشور در یادمان بازی دراز خبرداد و گفت: با توجه به اینکه صعود به ارتفاعات بازی دراز به عنوان افتتاحیه اردوهای راهیان نور غرب و شمال غرب کشور برای دومین سال متوالی انتخاب شده لذا به همین منظور برنامه های ویژه ای صورت پذیرفته و پیش بینی ما میزبانی از میهمانان 31 استان کشور در روزهای نهم و دهم اردیبهشت ماه جاری و صعود بالغ بر 20 هزار نفری به ارتفاعات بازی دراز است.   قنبری در ادامه افزود: کارگروه های متعددی در قالب اسکان، ترابری و پشتیبانی، بهداشت و درمان، اطلاع رسانی، کمیته اجرایی و... تشکیل شده است که خدمات رسانی به مردم را هدفمند خواهد کرد. وی تصریح کرد: حضور سخنران ها و مداحان کشوری و همچنین راویان دفاع مقدس در کنار برنامه های ویژه فرهنگی برای روزهای صعود به بازی دراز یکی دیگر از ویژه برنامه های این صعود حماسی خواهد بود عملیات غرورآفرین بازی دراز در تاریخ اول اردیبهشت ماه سال 60 آغاز و به مدت 9 روز به طول انجامید که طی آن نیروهای ایرانی و عراقی بارها به تک و پاتک متقابل پرداختند، نیروهای عراقی با استفاده از پشتیبانی هوایی، یگانهای خود را حمایت می‌کردند اما رزمندگان ایرانی از جاده و حمایت هوایی کافی و پشتیبانی آتش محروم بودند در نتیجه نتوانستند روی تمام هدف‌ها مستقر شوند اما پشتیبانی خوب خلبانان هوانیروز کرمانشاه بخصوص شهید علی‌اکبر شیرودی سبب پیروزی رزمندگان دلیر اسلام شد.   انتهای پیام /

اولين گزارش از اولین گزارش نویس راهیان نور

$
0
0
به گزارش خبرنگار راهیان نور، شروع راهيان نور و بازديد از مناطق عملياتي دفاع مقدس به صورت امروزی، به سال هاي 73 و 74 باز مي گردد كه البته به صورت بسيار محدود انجام مي گرفت. در اواخر دهه 70 ، تشكل هاي دانشجويي به يكباره اين حركت فرهنگي را به اوجي باورنكردني رساندند. اما حقيقت اين است كه ديدار از مناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس، در زمان دفاع مقدس و دقيق تر به ماه هاي پس از پايان جنگ در سال 1367 بازمي گردد. ابتدا رزمندگان دلتنگ شده و سپس نويسندگان و هنرمندان متعهدي كه تعلق خاطري به دفاع مقدس داشتند، آغاز گر اين حركات بودند. آن چه خواهيد خواند اولين گزارش مكتوب از راهیان نور پس از پايان جنگ تحميلي است كه به فاصله كمتر از 6 ماه پس از قبول قطعنامه 598، توسط آقايان مرتضي سرهنگي و هدايت الله بهبودي به رشته تحرير درآمده است: * 21 اسفند 1367: چشمك ستاره‌ها روي مخمل سرمه‌اي آسمان عادي بود. انگار لشكر ستاره‌ها در پشت خاكريز « راه شيري » سنگر گرفته‌اند تا براي هميشه ياد مرداني را كه از روي همين خاك به آسمان راه گشودند پاس بدارند. لابد آن بالاها غلغه‌اي است! حكايت از خاك، قصه ناتمامي است كه از قَرَن تا ربذه خوانده شد و از آنجا به كربلا رسيد. امتداد اين صحراي مظلوم پاي خود را به اين خاك پرستاره رساند تا آفتاب ظهور، نقطه پاياني براي اين قصه باشد. در كنار اين بوته بزرگ عشق ايستاده‌ايم تا رنگ پرده كاغذ را با نام سرخ «شلمچه» درآميزيم. رنگ منظومه‌اي كه از يادگار بسيج بر پشت اين خاك آرميده است. پا به پاي باران آمده بوديم تا خود را به زير شيرواني مناطق جنگي برسانيم و در آستانه بهاري كه اين بار به دور از هواي باروتي، شكوفه‌ها را مي‌خنداند گزارشي تهيه كنيم. دست سخاوتمند آسمان جاده را خيس كرده بود و باران اواخر اسفند، برف‌پاكن ها را آرام نمي‌گذاشت. صداي يك ريز باران آلودگي ازدحام را از صفحات شهري ذهنمان مي شست تا دست ما را به دامن تازه بافته شده دشت خوزستان برساند. از زيرپل ‌هاي زيباي رنگين كمان گذشتيم و با عبور از روي پل "معلق" اهواز، مشام خود را به نم جاري كارون سپرديم. كارون مثل هميشه متين و پر راز و رمز در حركت بود. چهره اهواز با تصويري كه از مردادماه سال امسال به يادمان بود تفاوت زيادي داشت. آن ماه تجاوز دوباره بعثي‌ها، چشمان اهواز را نگران كرده بود. ولي نازشست جانانه بچه‌هاي جنوب، با خاكي كردن پوزه بعثي‌هاي اشغالگر، آرامش كارون را به اهواز هديه كرد. امروز اهواز با تمام وجود به استقبال عيد نوروز مي‌رفت. چرخ بزرگ زندگي در كنار چرخ‌هاي سياه و پايه‌دار "سينگر" كه زير پياده‌روهاي سقفي اهواز پوتين بچه‌ها را "زيپ" مي‌كرد در حال چرخش بود. درست مثل ماهيان كوچك و قرمزي كه داخل تنگ‌هاي صف كشيده شيشه‌اي، منتظر تحويل سال بودند. كركره‌هاي بعضي از مغازه‌هاي خيابان "امام" كه پس از سال ها بالا رفته بود از كساني پذيرايي مي‌كرد كه آمده بودند در شهر و خانه خودشان پاي سفره هفت سين بنشينند تا آزادي "سرو" را به اين سفره اضافه كنند مردمي كه قرار بود شهرشان روي نقشه بعثي‌ها "الاحواز" نوشته شود. دم غروب بود كه به يمن "برگ تردد" ترديدمان براي ديدن "خرمشهر" برطرف شد و ما هم رانديم روي جاده‌اي كه هنوز هم شانه راستش به نشان خاكريز مفتخر است. قامت افقي اين موجود زير دست نامرئي آب و هواي اين دشت روز به روز كوتاهتر مي‌شود. اما اونيفورم زيباي مقاومت هنوز هم برازنده قد و بالاي اين خاكريز نامدار است. با اينكه سراسر بوم خوزستان باهمين نشان‌هاي برجسته نقاشي شد ولي حركت در موازات جاده‌اي كه چندين بار طعم تلخ "شني" تجاوز را چشيده بود جاودانگي مقاومت را در كنار بهت اين خاكريز نقش مي‌كرد. نقشي كه توسط خون رزمندگان براي آزادي اين جاده ايفا شد. جاده اهواز-خرمشهر بزرگراه دفاع ما است به بزرگي «فتح المبين» و به شكوه «بيت المقدس» جاده اي كه به جاي سراب انعكاس آب هاي اروند را بر چهره دارد. جنازه‌هاي زنگ زده آخرين تجاوز بعثي‌ها در نزديكي ايستگاه حسينيه يك چشم انداز تنها نبود بلكه اين تانك ها زنگار فلسفه‌اي است كه مي‌گويد تجاز مي كنم پس هستم! شانه شكافته شده اين خاكريز اول جاده اي است كه محسن صفوي و يارانش آن را نثار قدوم بچه ها كردند تا شلمچه مهماندار ستاره‌ها باشد. جاده شهيد محسن صفوي روايتي است ناگفته كه شايد در آرزوي شهيدان كربلاي پنج نهفته است. همان ها كه در مخمل سرمه‌اي آسمان شلمچه به ديدار رسيدند. شب را در شلمچه خوابيديم منتها روي خاك! * 22 اسفند 1367: دستان سكوت، تنها آغوشي بود كه در مدخل شهر به رويمان باز شد. قبل از اين "ايست" كلاه سفيدهاي دژباني حواسي كه در لابه‌لاي ميله‌ها و ديرك ها كاشته شده در حومه خرمشهر گير كرده بود رفع كرد. اين موانع عمودي هنوز سر پا بودند. هفت سال پيش وقتي خرمشهر در خيال بعثي‌ها "محمره" ناميده شد اين مأمورهاي فلزي كاشته شدند تا مانع ورود توفان چتر بچه ها به اين بندر زيبا شوند. ولي سر انگشتان تقدير دست اين اشغالگران را هنگام نوشتن محمره خط زد تا نسخه ديگري براي مشابه اين تجاوز پيچيده نشود. به مسجد جامع سلام مي گوييم. چراغ روشن يك ايستگاه صلواتي جوابمان را مي دهد. بعد از چاي و خرما و اهدا يك صلوات در اول خيابان "فردوسي" مي ايستيم رو به اروند و چشمانمان زيارتنامه خرمشهر را تلاوت مي‌كند. زيارت اين همه خرابي حيفمان مي‌آيد كه گريه نكنيم! مي نشينيم. جاي خالي مرثيه خرمشهر با صداي بال پرنده‌ها و ريزش باران پر نمي‌شود. مرثيه اي كه در هيچ دستگاه موسيقي شركت نكرد و از حنجره هيچ تالاري بيرون نيامد. اين هم خود مرثيه‌اي است! قدم ها آرام آرام روي آسفالت كشيده مي‌شود. روي خياباني پرآبله كه گلوله‌هاي بي انصاف مجروحش كرده‌اند. اينجا ديوار ايستاده‌اي نيست. آجرها براي افتادن منتظر يك تلنگرند. برعكس شكوفه‌هاي تازه بيدار همه سقف ها خوابيده اند. كوچه‌هاي بن بستي كه باز شده‌اند. درهايي كه جفتشان نيست. پلاك‌هاي آبي رنگ نشان از وجود آب و برق مي‌دهد. حوض هايي كه با ماهيانشان زير خاك مرده‌اند. حياط هايي كه پشت بام شده‌اند. پنجره‌هايي كه كورند. دالان‌هايي كه به هيچ اتاقي ختم نمي‌شوند. پنكه‌هاي سقفي، بي بال و پر مثل يك گرز آويزان شده‌اند. شيشه‌هايي كه نيستند پله‌هاي صاف. پرده‌هايي كه بايد باشند. گهواره هايي كه تكان نمي‌خورند. "كنار"ها دور از چشم بچه ها خوب رسيده‌اند. شاخه‌هاي بي هرسي كه پاي خود را به خيابان دراز كرده‌اند. نخل‌هاي زينتي به داخل كوچه‌ها كمانه كرده اند. گل‌هاي كاغذي مثل زخم شهدايمان زينت تن خرمشهر است. چقدر اين گلها بوي باروت را تحمل كرده‌اند و بالاخره آينه‌هايي كه همه چيز را ديده‌اند. مساجد سنگر است، تنها عنواني است كه بر بام روزهاي گذشته مسجد جامع خرمشهر مي نشيند. چلچراغ جنگ زده‌اي از گنبد توپ خورده اين شبستان خوش سجده آويزان است. منبر چوبي با كنج انتظار خلوت كرده بود. چهره‌هاي بي غروب "جهان آرا" و "موسوي" كه فضاي شبستان را روشن كرده بود گوش دل را به آواز خوش "كويتي پور" مي سپرد: محمدنبوي ببيني شهر آزاد گذشته خون يارانت پرثمر گشته آه و واويلا... كو جهان آرا... با اينكه چند روز بيشتر به تحويل سال نمانده ولي هيچ كس ما را تحويل نمي‌گيرد. براي رفتن به لب سرخ فام اروندرود دچار مشكل شده ايم. برگ تردد هم افاقه نمي كند. فرياد نمي زنيم ولي معلوم نبود اگر سر نبش بانك ملي بچه‌هاي پرلهجه نجف آباد به دادمان نمي رسيدند داغ نديدن اورند را چطور بايد به سكوت مي گذرانديم. اسماعيل جوان خوش قد و بالايي كه تبسم اجازه نشين گوشه لب هايش بود جان اين گزارش را نجات داد. او با يك كوله پشتي مهرباني همه كاره آن محور بود اي كاش اينها همه كاره مملكتمان هم باشند!!!كاروان راه افتاده و اكنون چشمانمان با مرغ‌هاي آبي اما سفيد اروند رنگ مي‌خورد. كابين فرمان يك كشتي غرق شده كه عرض اروند را به دو نيم كرده محل اجتماع اين مرغان است. صداي آنها حواسمان را تا آن طرف نخل ها بدرقه مي‌كند. از سنگر يكي از بچه‌هاي "خمين" زاغ سياه بعثي ها را چوب مي زنيم. سنگرهاي يك شكلشان لب آب چيده شده اند. سربازانشان تك و توك ديده مي‌شوند و بي خيال ترينشان مشغول ماهيگيري است. از آتش بس راضي به نظر مي‌رسند. چشمانشان از "سان" سياه اروند سيراب نمي‌شود. رژه بي صداي موج ها، با شيطنت ماهيان ديدني است. اين رود پرخروش، از همان زماني كه در شاهنامه فردوسي به نظم كشيده شد "اروند" بود: به اروند رود اندر آورد روي چنان چون بود مرد ديهيم جوي چو آمد به نزديك اروند رود فرستاد زي رود به آنان درود و امروز نام اروند تنها يك اسم مكان نيست. ساحلي است كه شهيدان ما "ني نامه"هاي خود را به نام آن مهر كرده‌اند. اروند كنار مقتل "پلاك‌"هايي است كه قلب صاحبانشان با خدا "ندار" بود. كمي آن طرف تر كارون سي رنگ دست به دست اروند مي‌دهد تا براي هميشه ميهمان خليج فارس باشد. پشت سرمان گمرك خرمشهر است باراندازي از خرابي سكوت. گلوله‌هايي كه خودسر نبودند ساختمان گمرك را آبكش كرده‌اند. گمرك خرمشهر، ياد راهزنان مسلحي را كه بعد از چند قرن لباس فرم پوشيده بودند هرگز فراموش نخواهد كرد. شب را ميهمان نجف آباديها بوديم. سفره اي به پاكي اروند پهن شده بود تا مثل چشمان سير شده ما از آن رود زيبا معده هامان را هم.... بعد از نوشيدن يك چاي دبش كه با آب خرمشهر دم كشيده بود پاي صحبت همان آقاي اسماعيل خوش قد و بالا نشستيم. با اين كه منتظر بوديم از خود يا نيروهاي تحت امرش حرف‌هايي بزند ولي او حق شاگردي را به جا آورد و انگشت خاطره‌اش را روي "حسين خرازي" گذاشت: "عمليات، عمليات كربلاي 5 بود. ما بعد از پيشروي در پشت يك كانال احداثي قرار گرفته بوديم. نيروهاي ما از همين جا با توپ 106 كار مي‌كردند. رو به روي ما جاده‌اي بود كه تانك‌هاي دشمن روي آن تردد مي‌كردند و ما با اين توپ ها آنها را شكار مي‌كرديم. در جاي خوبي قرار گرفته بوديم و تعداد تانك‌هايي را هم كه زده بوديم كم نبود. در آن شرايط حاج حسين از راه رسيد و نگاهي به روي جاده انداخت. تانك‌هاي دشمن مي‌سوختند. حاجي اولي حرفي كه زد گفت: "بارك الله" خوشحال بود. همين حالت او باعث شد كه خودش هم بخواهد پشت توپ بنشيند ولي ما جلويش را گرفتيم. او اصرار كرد كه هر طوري هست مي‌خواهد چند گلوله شليك كند بالاخره رفت پشت توپ. تا آنجا كه يادم هست بين 10 تا 15 گلوله شليك كرد. من از همان لحظات اول ترسيده بودم. ولي بعد از شليك چند گلوله وحشتم چند برابر شد. بدنم مي لرزيد، چون بعد از شليك 3 يا 4 گلوله 106 تانكها محل ان را شناسايي مي‌كنند و بلافاصله با تير مستقيم مي‌زنند. اصرارم به جايي نرسيده بود و حاج حسين هم شليك مي‌كرد. در يك لحظه به جلوي جيپ پريدم و سينه خودم را مقابل لوله توپ قرار دادم. حاج حسين مجبور شد قطع كند و از پشت توپ پايين بيايد. اين آخرين ديدار من با او بود. آن شب شاخه حرف‌هاي آقااسماعيل گل انداخته بود تا بوي خوش روزهايي كه جبهه‌ها بهار خود را سپري مي‌كردند از مشام قلم ها دور نشود. اما آقااسماعيل و بچه‌هايش خبر نداشتند كه نامحرم ها در پاييز فكريشان درباره آن دوران پر شقايق چه ها كه نمي‌نويسند: "...دوراني كه يك نسل خاطرات غمباري از آن را به دوش مي‌كشد. نسلي كه در لابه‌لاي كينه و خشونت در لابه‌لاي آرمان‌هاي تحقق نيافته و در لابه‌لاي آرمانشهر ويران شده خود را گم كرده است. يك نوستالوژي نامطلوب است كه با يادآوري آن بيش از آنكه لذت ببريم رنج مي‌كشيم...." با اينكه دير وقت بود ولي بايد به اهواز بر مي‌گشتيم تا برگ ترددي هم براي آبادان بگيريم. با بچه‌هايي كه جنگشان "سنت پيغمبري" بود روبوسي كرديم با اقا اسماعيل هم. از خرمشهر كه بيرون آمديم سايه روشني ستاره ها بالاي سرمان بود. مثل ديشب. مخمل سرمه‌اي آسمان شلمچه هنوز هم مثل يك بوته عشق ستايش كردني است. * 23 اسفند 1367: دهن دره‌هاي ما زير نخل‌هاي قرارگاه از كم خوابي نبود. گويي آبادان ما را نطلبيده بود. تذكره آبادان با همه زحماتي كه مسئولين قرارگاه برايمان كشيدند قرار شد فردا صادر شود. نسيم عيدانه اهواز سراپاي نخلها را مي‌بوسيد و صدايش را پايين مي ريخت. باران نمي باريد ولي آبي آسمان هم معلوم نبود. اين هوا جان مي داد براي زيارت مقتل "چمران". "دهلاويه" را بيش از اين نمي‌شد معطل كرد ما هم رانديم.... نشاني مقبره گونه در كنار جاده سوسنگرد-بستان، علامتي است محقر براي بزرگ مردي كه سردار اسلام بود. غصه‌اي كه با جای خالي تنديس چمران در ميدان اصلي شهر سوسنگرد بر دلمان نشسته بود، در دو ضرب شد از لب جاده تا پيشاني مقتل چيزي جز گِل به پاي ما نچسبيد. كنار تابلوي رنگ پريده‌اي ايستاده‌ايم. خاكريز 8 ساله‌اي كه در دل اين بيابان پيچ و تاب خورده است اين مقتل را از آب كرخه نور جدا مي‌كند. اي كاش زبان اين رود و خاكريز باز مي‌شد تا مي‌توانستيم بيشتر بنوسيم! از مردي بنويسيم كه وقتي در همين جا به خاك افتاد بيش از يك لشكر بود. از مردي كه سلسله نيايش را در پشت خاكريزها بنيان گذاشت. از مردي كه يك بار درباره‌اش نوشته بوديم: يادگاري از يك قمر آسمان جنوب را با تمام ستاره‌هايش شيداي خودكرده و با امتداد پرتو نقره‌اي اش سكه عشق را به نام خود ضرب مي‌كند در پايان هر بهار با صداي مرثيه ستاره ها تپه‌هاي "الله اكبر" به استقبال پاييز مي‌روند تا ياد "قمر دهلاويه" را با غم انگيزترين آهنگ ها به گوش آسمان جنوب برسانند باران اشك در آن هواي شرجي بيهوده نمي‌بارد سينه اين آسمان بار انداز لحظه‌هايي است. كه مناجات ستاره‌ها در كرانه اش پهلو گرفته اند. اي كاش اين سينه مي‌شكافت و از زبان آن شعله‌هاي سيمين تكرار آن لحظه‌ها را نجوا می كرد! تكرار آن عشق بزرگ را ولي سيلي عظيم، با كوله باري از مهتاب ماموم قمر دهلاويه گشته‌اند - چمران و امروز مي‌گوييم. دود اجاق‌هاي روستاي ابوهميزه رمه هاي رها در دشت هاي بهاره چوپاني دختركان در انبوه آرامش صداي پاك باد در دل سبزه‌ها و بقاي حماسه در ترادف دو نام چمران، سوسنگرد. * 24 اسفند 1367: دور نماي آبادان غير از انبوه دكل هاي نقره اي و نخل هاي سبز با تاسيسات قد كشيده پالاشگاه كه از بازدم‌هاي سياه آن خبري نبود، معلوم مي‌شد. اين صحنه‌ها قبل از اين كه برگ ترددمان اجازه ورود به آبادان را از دژبان‌هاي سمج بگيرد، روي شيشه‌هاي فتوكروميك عينك‌هايمان نشسته بود. آبادان با ويراني آغاز مي‌شود، درست مثل خرمشهر، اما آبي پوش‌هاي شركت نفت با آن قد و قواره صنعتي‌شان مهره آباد را به الف و نون اين شهر پيچ مي‌كنند تا چراغ زندگي از لابه لاي بريم هاي خاموش روشن شود. سر فرمانداري شلوغ تر از آن بود كه فكر مي‌كرديم. آنها مجال حرف زدن را به عكاس ما نداده بودند تا چه رسد به اين كه پاي سفره ضبط صوت بنشيند! در همين جا بود كه با محمود آشنا شديم. تازه جوان بود. سرش را با نمره چهار تراشيده بود و از قرار معلوم رفت و آمدي هم در فرمانداري داشت. قبل از آن چليپاي زخمي، محمود سعي كرده بود كه كم اعتنايي فرمانداري را جبران كند. همين ها باعث گرديد تا سر صحبت با او باز شود: ده ساله بودم كه جنگ شروع شد. چند روز بيشتر به باز شدن مدرسه‌ها نمانده بود. روز قبل من با مادرم براي خريدن لوازم مدرسه به بازار رفته بوديم. يك كيف مدرسه‌اي قرمز رنگ هم براي سال تحصيلي جديد خريدم. آن را خيلي دوست داشتم ولي ... ولي امروز چيزي از خانه مان باقي نمانده است. بيشترين سوخته باغچه‌ خانه معلم نيست. اين باغچه‌ را بيشتر از هر جا ديگري دوست داشتم. يك درخت نخل، توت قرمز و يك درخت زبان گنجشك در آن كاشته شده بود. با اين حال گاهي براي ديدنش مي‌روم. با شروع جنگ به اصفهان رفتيم. من بيشتر از هر چيزي براي دوستانم دلتنگي مي‌كردم در اصفهان بود كه فهميدم به توت قرمز مي‌گويند: توت قيچي. سنم كه بالاتر رفت دوازده ماه تمام در جبهه‌ها بودم ولي از سال 66 آمدم آبادان و تا امروز ماندگار شدم. اينجا به من بيشتر خوش مي‌گذرد در يكي از همين روزها كه براي ديدن خانه مان رفته بودم در اتاق پشتي كه وسايلش تا حدودي سالم مانده بود كيف قرمزم را پيدا كردم... محمود بدون اينكه دامن قشنگ حرف‌هايش را بچيند، دست سئوالات ما را به دست پاسخ‌هاي مردي داد كه با دل روشن خود همه چيز را ديده بود. درست مثل آيينه‌هاي خرمشهر مسجد موسي بن جعفر (ع) ديوار به ديوار كليساي بود كه ما را بدان راه ندادن و كربلايي حسين كه خادم روشندل اين مسجد هميشه داير است در آبدارخانه بزرگ و مبلمان آن از ما پذيرايي مي‌كند. حسين تاشكه كه ريش‌هاي سفيدش با چهل و هفت سال سن او همرنگي نداشت، دست سئوالات ما را با روي باز گرفت: وقتي هواپيماهاي عراقي براي بمباران آبادان آمدند، من مشغول پنجرگيري دوچرخه بودم. كارم اين بود. گاهي موتور هم تعمير مي‌كردم، مغازه داشتم. از چند روز پيش بچه‌ها خبرهايي مي‌آوردند اما وقتي پالايشگاه آبادان بمباران شد، من احساس كردم كه جنگ رسما شروع شده است بعد از آن خمپاره‌ها آمدند. ما نمي‌دانستيم كه خمپاره چيست؟ فقط مي‌شنيديم كه خورده خانه فلاني و چند نفر شهيد شده‌اند. دريا قلي اوراق فروش طرف‌هاي كوي ذوالفقاري زميني داشت كه اسباب هايش در آنجا ول بود در آنجا كار مي‌كرد. دريا قلي خبردار شد كه عراقي ها در حال آمدن هستد. نمي دانم شايد هم ديده بود، با عجله آمد. همه بچه‌هايي كه با خبر شده بودند به مسجد آمدند. اين مسجد از همه جا شلوغ تر بود. اما اسلحه‌اي نبود. خدا خواست و گر نه با چند تا ام يك و ژ- 3 چطور مي‌شد آبادان را حفظ كرد. راديو مردم را راهنمايي مي‌كرد و از همه درخواست كمك داشت. شهر به هم ريخته بود. از پاسبان ها گرفته تا آدم‌هاي معمولي پشت شان هم زن‌ها همگي جلو رفته بودند. بچه‌ها با دست خالي به پيشواز عراقي ها رفتند. بسياري از خانم ها آمده بودند تا دوره بهياري ببينند كه بتوانند به مجروحين رسيدگي كنند. شنيدم كه پرستاران بيمارستان‌هاي آبادان با خود قرص سيانور حمل مي‌كردند كه اگر خدا نكرده عراق مسلط شد خودكشي كنند آنها جريانات خرمشهر را شنيده بودند. ساعت 5 صبح بود كه خبر آوردند عراقي‌ها را كشته اند و آن هايي هم كه زنده مانده ‌اند فراري شده‌اند بالاخره ساعت ده و نيم - يازده صبح بود كه گفتند نيروهاي عراقي به عقب رانده شدند و من دوباره شروع كردم به پنجره گيري. آقاجان اين بچه‌هاي آبادان خيلي مظلوم بودند. تبليغات هم از اينها چندان ياد نكرد. همين مسجدي كه مي‌بيني شهداي زيادي داشت. خيلي‌ها به اين مسجد آمدند و رفتند از همه جای ايران. يكي از آنها هم عباس بختيارنيا بود كه در همين مسجد پاس مي داد و وقت نگهباني هم ذكر مي‌گفت. او يك شب خواب ديده بود كه تيري به او خورده و از پشتش خارج مي‌شود. بچه‌ها توصيه مي‌كردند كه برود مرخصي اما صبح همان روز وقتي كه روي پله‌ها مسجد پاس مي‌داد، گلوله خمپاره‌اي در كنارش منفجر شد. من پا برهنه دويدم. هنوز به آستانه در نرسيده بودم كه پايم گرمي خون او را حس كرد. خيلي ناراحت شدم. بچه‌ها مي‌گفتند عباس همانطور كه خواب ديده بود شهيد شد. صداي اونگ قبل از اذان بلند شده بود. كربلايي حسين بدون اين كه صحبت‌هايش را قطع كند راديو كوچك خود را پشت ميكروفن مسجد گذاشت؛ آقا... اين را هم بنويسيد كه قدر اين بسيجي‌ها را بايد دانست. اينها را تحويلشان بگيرند. حيفند! فردا اگر دوباره درگيري بشود كس ديگري به جز اينها براي مقابله نمي‌آيد. بنويس آقا ياري كنند بچه‌ها را. اين هايي كه شانس نياوردند و شهيد نشدند بايد دستشان را بگيرند. مبادا بيكار بمانند! مبادا به كس ديگري محتاج باشند! حرف‌هاي بي تكلف كربلايي حسين كه در درياي سينه‌اش موج مي ‌زد تشنگي نوارهاي كاست ما را برطرف كرد. عكس يادگاري خودمان را در كنار تصوير شهداي آبادان با كربلايي حسين مي‌گيرم و با مردی خداحافظي مي‌كنيم كه اگر چه چشماهايش سويي نداشت، اما به راحتي مي‌شد پايداري يك ملت را در سوي ايمانش ديد. دعوت محمود براي صرف ناهار در مدرسه علميه تازه تاسيس امام جعفر صادق (ع) را روي چشم گذاشتيم اين مدرسه هم براي خودش حكايتي است. اين را بعد از ناهار فهميدم يعني بعد از آن آبگوشت پر ملات كه با چند چاي لب سوز تكميل شد. فهميدم كه اين عمارت دو طبقه خوش ساز تنها ساختماني است كه در زير گلوله باران ارتش عراق در طی اين چند سال ساخته شده است اين را نجارهاي اصفهاني كه در حال آب بندي در و پنجره حجره‌ها بودند به ما گفتند. گفتند كه مسئول اين مدرسه آقاي دهدشتي و دست چپ خود را در اثر تركش خمپاره‌اي كه به حياط مدرسه اصابت كرده از دست داده است. آنها درباره يك معمار با ما صحبت كردند كه خونش در كنار حوض حيات اين مدرسه به زمين ريخت. معمار علي مالگرد چند سال در زير گلوله‌ها و هواي شرجي و گاهي هم با دهان روزه بالاي داربست مي‌نشست و پيشاني حجره‌ها را با كاشي‌هاي فيروزه‌اي رنگ، نقش مي‌كرد. آيات قرآن كريم با دست اين معمار دزفولي روي اين كتبيه‌ها چسبيده تا حجره نشين‌هاي آينده اين مدرسه از آن جدا نباشند. با بدرقه محمود تا سر فرمانداري از او جدا مي‌شويم و خود را به دست محله‌هاي خلوت آبادان مي‌سپاريم خيابان‌هاي بي عابر آبادان چيزي از دو قلوي زخمي خود خرمشهر، كم ندارد. گلوله هاي توپ و خمپاره همه جا را نشانه گذاري كرده اند. خانه هاي سازماني شركت نفت در خرمني از پيچك‌ها فرور رفته اند تركش‌هاي زمخت زورشان به لطافت پيچك ها نرسيده است. هواپيماهاي بي بال و پر از آشيانه هايشان جدا افتاده‌اند. فرودگاه متروك آبادان را در هوا خاكستري رنگ تماشا مي‌كنيم. كوي ذوالفقاري و ايستگاه هفت حرف‌هاي زیادی دارند؛ از روزهايي كه دشمن براي به اسارت كشيدن شهرها آمده بود. تصوير خميده آبادان و خرمشهر در آب هاي كاروان پيداست. در حالي كه از آبادان جدا مي‌شويم كه در آن هواي خاكستري باران دوباره گرفته است و ما بايد پا به پاي باران برگرديم. انتهاي پيام/

گلایه امام‌ جمعه چهاردانگه از تعطیل شدن اردوهای راهیان نور این منطقه

$
0
0
به گزارش خبرنگار راهیان نور به نقل از فارس، حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌محمد گل‌وردی امروز در گفت‌وگویی اظهار کرد: راهیان نور بخشی از جان‌فشانی و رشادت‌های دلیرمردان ایران اسلامی در هشت سال دفاع مقدس در برابر دشمن تا دندان مسلح را که قصد نابودی اسلام و ایران داشت نشان می‌دهد. وی بیان کرد: راهیان نور فرصتی است تا با خودسازی و درک رشادت‌های شهیدان به ترویج فرهنگ ایثار و شهادت کمک و در راه شهیدان گام برداشته شود. امام جمعه چهاردانگه تصریح کرد: هدف اصلی اردوهای راهیان نور ترویج فرهنگ مقاومت، حفظ روحیه ایثار و شهادت و انس با ارزش‌ها و معارف ناب هشت سال دفاع مقدس است. وی با گلایه از شهرداری و شورای اسلامی شهر چهاردانگه به دلیل تعطیلی اردوی راهیان نور خاطرنشان کرد: برای نخستین بار راهیان نور در منطقه شهیدپرور چهاردانگه تعطیل شد. گل‌وردی گفت: در حالی که امسال اعزام اردوهای راهیان نور در کشور 20 درصد افزایش داشته است، آیا حق است که این اردوی ارزشی فرهنگی در شهر شهیدپروری مانند چهاردانگه تعطیل شود؟ وی با اشاره به اینکه راهیان نور کار فرهنگی بسیار بزرگی است، اظهار کرد: باید تصمیم جدی نسبت به مسائل فرهنگی گرفته شود و نسبت به انجام این کار اهتمام زیادی داشت. امام جمعه چهاردانگه بیان کرد: وقتی با شهرداری صحبت می‌کنیم می‌گوید شورای اسلامی شهر و وقتی با شورای شهر صحبت می‌کنیم می‌گوید شهرداری، آنها این کار را به گردن طرف دیگر می‌اندازند و از مسئولیت خود فرار می‌کنند. وی خطاب به مسئولان شهر چهاردانگه تصریح کرد: یک مقدار هم توجه به مسائل معنوی مردم داشته باشید؛ اگر فلان مسئول می‌خواست به سطح شهرستان بیاید، چقدر حاضر بودید هزینه بکنید؟ اما کارهای فرهنگی شهر که بخش عظیمی از آن بر عهده شهرداری است چه می‌شود؟ وی در پایان ابراز امیدواری کرد که با همکاری مسئولان در موضوعات فرهنگی از این وضعیت فعلی خارج شویم و متذکر شد: شهر چهاردانگه شهری شهیدپرور است که باید در زمینه مسائل فرهنگی خوش بدرخشد. انتهای پیام/

"کینه‌های صدام"؛ مشتی بر سر مردم بی‌گناه "حلبچه " + تصاویر

$
0
0
به گزارش خبرنگار راهیان نور؛ در روزهای پایانی سال 1366 یکی از دردناک‌ترین و غم‌انگیز‌ترین رویدادها در دوران " جنگ تحمیلی " عراق علیه ایران به وقوع پیوست؛ در یک جنایت آشکار  ۵۰ فروند هواپیمای ویژه ارتش عراق در افق غرب آسمان " حلبچه " ظاهر شدند و با ریختن ۲۰۰ بمب حاوی مواد شیمیایی، دست به کشتار مردم این منطقه کردنشین زدند. **  نیروی‌هوایی عراق روشن کننده آتش جنگ جنگ ایران و عراق به صورت رسمی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ برابر ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ آغاز شد. در این روز نیروی هوایی عراق با جنگنده‌های خود ده فرودگاه نظامی و غیرنظامی ایران را مورد حمله خود قرار داد و پس از آن نیروی زمینی ارتش متجاوز بعث عراق با تمام توان خود و با کمک کشورهای غربی و برخی از کشورهای منطقه به سمت خاک ایران حرکت کرد و بخش‌هایی از آن را به اشغال خود درآورد. رژیم متجاوز عراق در همان روز نخست حمله زمینی از 3 محور اصلی به خاک میهن اسلامی حمله کرد و قصد تصرف شهرهای غربی و جنوب‌غربی را کرد. محور اول این تجاوز که محور میانی را تشکیل می داد؛ " دشت آزادگان " با هدف رسیدن به شهر " اهواز "، مرکز استان " خوزستان " بود و مهم‌ترین شهری که در این مسیر قرار داشت " سوسنگرد " بود. دو محور دیگر هم یکی محور شمالی از غرب " کرخه " و روبه‌روی شهر " دزفول " با هدف تصرف این شهر بود و محور جنوبی هم از مرز " شلمچه " با هدف تصرف " آبادان و خرمشهر " می‌گذشت. نیروهای متجاوز بعثی در همان ابتدا به دلیل این‌ که ارتش ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از هم پاشیده شده ؛ توانستند به سرعت وارد خاک ایران شوند و شهرهای مهم جنوب و جنوب غرب کشور مانند " خرمشهر " را به تصرف خود درآورند اما بعد از این که نیروهای نظامی ایران توانستند انسجام خود را به دست بیاورند به مقابله با دشمن متجاوز پرداختند و توانستند مناطق اشغال شده را بازپس بگیرند و دشمن متجاوز را به سمت مرزها عقب برانند. **  آغاز پیروزی‌های ایران چاشنی بمباران شهرها در تابستان سال 1360 و بعد از عزل رئیس جمهور وقت از سمت خود که موجب شد تا اختلافات سیاسی در داخل کشور از بین برود، تمام تمرکز مقامات به سمت " جنگ تحمیلی " و به دست گرفتن ابتکار عمل در جبهه‌ها معطوف شد و همین تمرکز باعث شد تا نیروهای ارتش و سپاه پاسداران که تا آن زمان به صورت جداگانه عمل می‌کردند تمام توان خود را متمرکز کرده و نیروهای خود را برای مقابله با دشمن متجاوز آماده کردند و در همان زمان عملیات‌های بزرگی را برای بازپس گیری مناطق اشغالی آغاز کردند. نیروهای ایرانی بعد از این که توانستند ابتکار عمل را در دست بگیرند؛ عملیات‌های بزرگی مانند عملیات " فتح المبین " و " بیت المقس " را برای دفع تجاوز نیروهای عراقی انجام دادند که با انجام این عملیات‌ها بخش اعظمی از خاک ایران که توسط نیروهای متجاوز اشغال شده بود دوباره آزاد شد و مردم در این شهرها توانستند دوباره به زندگی خود ادامه دهند. دولت عراق که پیش از این با توجه به این که از سوی دولت‌های غربی و برخی کشورهای منطقه حمایت می‌شد ادعا کرده بود که ظرف مدت کمتر از یک هفته تمام شهرهای ایران را تصرف خواهد کرد و به تهران خواهد رسید، زمانی که مقاومت مردم ایران و نیروهای نظامی را مشاهده کرد و زمانی که دیدند با انجام عملیات‌های بزرگ نیروهای ایرانی بسیاری از مناطق تحت تصرف اشغال آنها را بازپس گرفتند دست به جنایت زدند و با جنگنده‌های چند منظوره شهرهای ایران را آماج بمب‌های خود قرار دادند و خیلی از مردم بی‌گناه شهرها را به خاک و خون کشیدند و خانه‌های زیادی را ویران کردند و خانواده‌های زیادی را آواره ساختند.   **  مردم بی‌گناه قربانی شکست‌های ارتش عراق دولت بعث عراق زمانی که روحیه بالای مردم ایران را برای مقابله با دشمن متجاوز دید و زمانی که متوجه شد که ابتکار عمل را در جبهه‌ها برای مقابله با نیروهای نظامی ایران از دست داده برای پوشش شکست‌های خود و برای این که بتواند حامیان خود را از دست ندهد دست به بمباران شهرها و روستاهای ایران زد و بسیاری از مردم ایران را بی‌خانمان کرد و در این حملات عده زیادی شهید و مجروح شدند اما باز هم مردم ایران از مقاومت خود دست برنداشتند و با تمام توان خود در برابر دشمن متجاوز مقاومت کردند. نیروی‌هوایی و ارتش عراق شهرها و روستاهای ایران در 5 مرحله از سال 1359 تا سال 1367 بمباران کردند تا با این کار بتواند مقاومت مردم را بشکند و در این بمباران‌ها از انواع سلاح‌ها مانند توپخانه برای بمباران شهرها و روستاهای مرزی و از موشک‌های بالستیک و جنگنده‌های بمب‌افکن که از کشورهای غربی خریده بود ، برای بمباران شهرهای بزرگ مانند " تهران " وارد عمل کرد.   دشمن متجاوز بعثی اولین بار در بهمن سال 62 شهرهای مرزی ایران را با توپخانه بمباران کرد و در ادامه نیز نیروی‌هوایی در فروردین 64 در پاسخ به " عملیات بدر " که نیروهای ایرانی توانستند در این عملیات وارد خاک عراق شوند شهرهای بزرگ مرکزی و نیمه غربی ایران را بمباران کردند و در دور سوم این حملات در دی و بهمن 65 ارتش عراق برای پوشش شکست‌هایی که در " عملیات کربلای 6 " در منطقه " سومار " از رزمندگان ایرانی خورده بود دست به بمباران شهرهای ایران زد. دولت بعث عراق در دوره چهارم بمباران شهرها از بهمن 65 تا اردیبهشت 66 در یک بازه 3 ماهه دستور بمباران شهرها را صادر کرد. نیروهای متجاوز عراق در زمستان 1366 نیز در طول 50 روز بیش از 150 فروند موشک به سمت شهرهای ایران پرتاب کردند که از این میان بیش از 100 فروند موشک به شهر " تهران " و بیش از 40 فروند به شهرهای " قم " و " اصفهان " برخورد کرد و مابقی موشک‌ها نیز به شهرهایی مانند " تبریز " و " کرج " اصابت کرد. البته در زمان بمباران شهرها رژیم متجاوز عراق برای شکستن مقاومت مردم از بمب‌های شیمیایی نیز استفاده کرد و بسیاری از مردم را با شلیک این موشک‌‎ها که غالبا از جنگنده‌ها شلیک می‌شدند به شهادت رساند که بسیاری از این شهدا کودکان و زنان بودند.   **  " حلبچه " جولان‌گاه بمب‌های شیمیایی عراقارتش عراق از زمانی که " جنگ تحمیلی " را شروع کرد از هیچ وسیله‌ای برای پیروز شدن در این نبرد فروگذار نبود و زمانی که دید نمی‌تواند در جبهه‌ها حریف نیروهای نظامی ایران شود مردم بی‌گناه و بی‌دفاع شهرها را مورد هجوم خود قرار داد و در این بمباران‌ها از انواع بمب‌ها و  سلاح های شیمیایی که تاکنون استفاده نشده بود، بهره‌برداری کرد که در این میان شهر " حلبچه " به جولان‌گاهی برای این بمب‌ها بدل شد.رژم بعث عراق طی چندین مرحله حملات شیمیایی که در جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران انجام داد، باعث شهید شدن هزاران نفر ار شهروندان ایرانی گردید و در این حملات شیمیایی این رژیم از انواع مواد شیمیایی ممنوعه بر علیه مردم بی دفاع وشهروندان ایرانی استفاده نمود که از آن جمله می‌توان به گاز خردل،گازهای  اعصاب، انواع سلاح های شیمیایی، ترکیبات ناشناخته شیمیایی وغیره اشاره نمود که تاثیرات این سلاح های شیمیایی ممنوعه سالهای سال بر مردم بی‌گناه ایرانی مشاهده می‌شود. دولت عراق از سال 59 تا 66 طی حملات مختلف شیمیایی به مناطق "دهلاویه"،"جزایر مجنون"،"سردشت"،"حلبچه" و روستاها وشهرهای مختلف باعث شد تا عده زیادی از مردم بی دفاع ایران و منطقه کردستان عراق کشته و مجروح شوند و این در حالی است که سازمان ملل بارها تاکید کرده بود که در جنگ، طرفین به هیچ عنوان از سلاح شیمیایی استفاده نکنند ؛ ولی رژیم بعث این توافقنامه را زیر پا گذاشت  و از سلاح های ترکیبی و ناشناخته  که کشور های غربی آن را در اختیار این رژیم می‌گذاشتند و  تاکنون در هیچ جنگی استفاده نشده بود برعلیه مردم بی دفاع بهره ‌برد."حلبچه" یکی از شهرهای "کردستان عراق" است که در 15 کیلومتری  مرز ایران و 225 کیلومتری شمال شرقی  "بغداد" قرار دارد و ساکنان این شهر در 25 اسفند ماه سال 66 توسط رژیم متجاوز بعثی مورد حملات شیمیایی قرار گرفتند که در جریان این بمباران متاسفانه بیش از 5 هزار نفر از مردم بی دفاع در یک نیمروز جان باختند. در جریان حملات شیمیایی منطقه حلبچه رژیم متجاوز بعثی از گازهای " خردل"، اعصاب و خون استفاده کردند که این حمله به کشتار "حلبچه" یا جمعه خونین شناخته می‌شود واین بمباران طی روزهای پایانی جنگ ایران وعراق صورت گرفت. **  چرا صدام شهر  "حلبچه" را بمباران کرد؟در آن زمان نیروهای رزمنده ایرانی که توان نظامی خود را به حدی رسانده که کشورهای دنیا را متعجب از این مسئله بودند توانستند در بهت و سردرگمی نیروهای نظامی عراق و حامیانش و طی عملیات " والفجر 10 " بخش‌هایی از عراق  را به تصرف خود درآورند و رژیم بعث که از این مسئله به وحشت افتاده بود مجبور شد تا این منطقه را بمباران کند که در طی این حملات نیز از مواد شیمیایی استفاده کرد که به خاطر همین امر عده زیادی از مردم  "کردستان  عراق"  به شهادت رسیدند.رژیم بعثی عراق در مجموع بیش از 300 مورد حمله شیمیایی علیه رزمندگان و شهروندان ایرانی انجام داد که طی آن ده ها هزار نفر کشته و مجروح شدند. بر اساس تحقیقات گازهای خردل 92 بار، اعصاب 69 بار، خون 33 بار و خفه کننده 12 بار در جنگ تحمیلی علیه ایران استفاده شد.گزارش از امین ملکیان

مراسم بزرگداشت سالروز شهادت صیاد شیرازی در سرپل ذهاب برگزار شد

$
0
0
به گزارش خبرنگار راهیان نور ، در این مراسم فرمانده تیپ ۷۱ مکانیزه پیاده مستقل ارتش ضمن درود بر روح پرفتوح شهید علی صیاد شیرازی اظهار داشت: مهمترین خصیصه این شهید والا مقام ، ولایتمدار بودن وی بود بطوریکه همواره و در همه حال از ارزشهای والای انقلاب حفظ و حراست می نمود.سرهنگ ساسان مؤمن اذعان کرد: شهید صیاد شیرازی یکی از دلیرمردان و رزمندگان شجاع کشور بود که از با پیروی از خط امام (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی، به عنوان الگویی شایسته و وارسته قلمداد می شود.امام جمعه شهرستان سرپل زهاب درادامه افزود: شهادت بالاترین درجه ای است که خداوند به انسانهای مؤمن و متعهد عطا می کند و لذا شهدا جزء محبوبترین افراد نزد پروردگار خویش هستند.حجت الاسلام والمسلمین مجید صفدری ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای گرانقدر انقلاب گفت: شهید سپهبد علی صیاد شیرازی کلیه صفات کامله یک انسان وارسته را دارا بود چرا که در اطاعت از فرمانده خود و ولی امر مسلمین به گونه ای عمل می کرد که روح ولایتمداری در حرکات و رفتارش موج می زد.وی خاطر نشان شد: شهید صیاد شیرازی کسی بود که در تمام عمر، لحظه ای از یاد خدا غافل نبود و از وظیفه ای که بر دوش داشت، سرپیچی نمی کرد و تمام عشق وی ولایت بود.صفدری تصریح کرد: شهید صیاد شیرازی در هشت سال دفاع مقدس دوشادوش همرزمان خویش برای دفاع از تمامیت ارضی و ارزشهای انقلاب مبارزه کرد و تمام تلاش خویش را در جهت حفظ و حراست از مملکت به کار بست.شهید سپهبد علی صیاد شیرازی پس از ۳۲ سال خدمت در یگانهای مختلف نیروی زمینی ارتش در بامداد ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ به وسیله عوامل مسلح مجاهدین خلق در پوشش رفتگر، مقابل درب منزل مسکونی‌ اش واقع در تهران ،به دست نیروهای مسلح سازمان مجاهدین خلق، ترور شد.شهرستان سرپل زهاب درغرب استان کرمانشاه دارای جمعیتی بالغ بر ۹۰ هزارنفر می باشد.انتهای پیام /

شروع ثبت‌نام زائران بازی‌دراز توسط کاروان های راهیان نور شهید صیاد شیرازی

$
0
0
به گزارش خبرنگار راهیان نور،  از آغاز ثبت‌نام زائران برای اعزام به منطقه عملیاتی بازی دراز خبر داد. در این گزارش آمده است: با توجه به فرارسیدن سالگرد عملیات بازی دراز که دوم اردیبهشت‌ماه است، ستادهای شهید صیاد شیرازی، شهید باقری و شهید برونسی برای اعزام زائران به این منطقه عملیاتی ثبت‌نام می‌کند.روابط عمومی کاروان های راهیان نور شهید صیاد شیرازی با اعلام این خبر افزوده است: سالروز عملیات بازی دراز دوم اردیبهشت ماه است اما با توجه به اینکه امسال این زمان با ایام البیض مقارن شده است، بزرگداشت شهدای عملیات بازی دراز و بازدید از این منطقه در تاریخ نهم و دهم اردیبهشت ماه انجام می‌شود.در ادامه این گزارش تصریح شده است: ثبت‌نام سه کاروان شهید باقری، شهید برونسی و شهید صیاد شیرازی آغاز شده و تا هفتم اردیبهشت‌ماه نیز ادامه خواهد داشت افرادی که علاقه‌مند به بازدید از مناطق عملیاتی غرب و شمال غرب هستند می‌توانند از طریق ثبت‌نام در یکی از این کاروان ها به مناطق عملیاتی دفاع مقدس اعزام شوند.لازم به ذکر است که بازدید از مناطق عملیاتی غرب چهار روزه بوده و زائران می‌توانند طی این ایام از مناطقی همچون قصر شیرین، سر پل ذهاب، پادگان ابوذر، پادگان مطلع فجر و منطقه بازی دراز بازدید کنند.انتهای پیام/

اعزام مسئولین روابط عمومی به راهیان نور

$
0
0
به گزارش خبرنگار راهیان نور، به همت روابط عمومی سپاه ثارالله کرمان در اقدامی قابل تحسین، مسئولین روابط عمومی نواحی تابع سپاه ثارالله به مناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس اعزام شدند  در این اردوی 6 روزه که در حال برگزاری است تعداد 30 نفر از مسئولین در قالب یک کاروان جهت میثاق با آرمان های شهدا و همچنین آشنایی با دلاورمردی های هشت سال دفاع مقدس عهدی دوباره برای ادامه راه شهدا بستند.  بادسار راوی کاروان روابط عمومی سپاه ثارالله در یادمان دهلاویه با یادآوری یاد و خاطره شهدا به فضائل شهید چمران پرداخت و افزود : شهید چمران در پس ظاهر جنگجو و با صلابت  روحی لطیف ، عارفانه و هنرمندانه داشت و این بنای یادمان او  از بیرون محکم و سنگی است ولی از درون با گچ بری های ظریف و نقوش نرم همراه است و این موضوع حرف های زیادی برای اهل دل دارد.

مداحان دیروز و امروز/ همسفران نور

$
0
0
به گزارش خبرنگار راهیان نور،  مداحان اهل بیت(ع) دفاع مقدس جزئی از تاریخ دفاع مقدس هستند. مداحان و حماسه سرایان در دوران دفاع مقدس آنقدر تاثیر گذار بودند که گویی بدون صدای گرم آنها جبهه رنگ و بویی نداشت.در اینجا سعی داریم در حد توان، موثرین این عرصه مهم را معرفی کرده و از آن ها که همچنان بعد از جنگ تحمیلی در سرزمین های نور در بین زائران کوی شهدا حاضر می شوند نیز یادی کنیم. حاج صادق آهنگرانبرای همه ایرانی ها چهره ای شناخته شده است، چرا که از همان ابتدای روزهای خون و حماسه نامش بر سر زبان ها افتاد، صدایش آنچنان گرم، گیرا و دلنشین بود که دل های مشتاق اباعبدلله را به صحرای کربلا می برد. این صدا، رنگ ملکوتی با خود داشت و شنیدنش همان پر کشیدن از همه تعلقات مادی همان. رزمندگان با صدای این خواننده دست به اسلحه می بردند و با الهام از سید و سالار شهیدان خاک جبهه های نبرد را توتیای چشم می ساختند. آهنگران را به هر نامی بخوانید زیباست اما زیباترین تعبیر همان «بلبل خمینی» است.غلامعلی کویتی پوراز مداحان معروف در زمان جنگ ایران و عراق بود که از نوحه‌های معروف آن زمان می توان به «غریبانه» و «چنگ دل» و «دل پریشانم» اشاره کرد. همچنین وی به مناسبت آزادسازی خرمشهر نوحه حماسی معروف «ممد نبودی ببینی» را به یاد شهید محمد جهان آرا خواند. او خود را نه مداح بلکه حماسه خوان می داند.حاج نادعلی کربلایی مرحوم نادعلی کربلایی، شاعر و مداح اهل بیت که  بسیاری از رزمندگان لشکر سید الشهداء چهره و صدای دلنشین این پیر جبهه‌ها را هنوز از یاد نبرده‌اند. او سه دسته گل به انقلاب اسلامی هدیه کرده است.حاج منصور ارضیوی که از مداحان معروف و محبوب تهران بود از اوایل سالهای جنگ به صورت متعدد به در جبهه و خصوصا" در لشکر و یگان های اعزامی از استان تهران حضور می یافت و با نوای گرم و سبک جدید نوحه خوانی و هروله خوانی به رزمندگان روحیه می داد.محمد رضا طاهری این مداح تهرانی ، اولین بار در سن 13 سالگی و در سال 1361 به جبهه اعزام شد و با وجود سن کم خود با نواهای گرمش و با سبک هیئت های تهرانی رزمندگان اسلام را بهره مند نمود.حاج حسین فخریصدای حسین فخری با خاطرات هشت سال دفاع مقدس گره خورده است و اگر قرار باشد روزی موسیقی جنگ را بررسی کنیم، بی تردید صدای حاج حسین یکی از صداهای جاری در آن خواهد بود.نغمه گر «یاران چه غریبانه» خود رزمنده ای بود که هم نفس بسیجیان شد، در سنگرها با آنها زندگی کرد، لباسش از خون دوستان شهیدش رنگین شد و بارها پیکر شهید و مجروحی را به دوش کشید و شاید رمز حزن و اندوهی که در صدای حسین خرمشهری است، پژواک آن مظلومیت و فداکاری است.       سایر مداحان :حاج مرتضی طاهریـ حاج محمود کریمی ـ کربلایی نریمان پناهی ـ حاج سعید حدادیان حاج صادق آهنگران:   من آغازگر مداحی و نوحه خوانی در جبهه ها نبودم اما به جهت خوزستانی بودن و حضور دائمی در مناطق جنگی و داشتن صدای خوش در میان آنها شاخص تر شدم.تاثیر اشعار و ریتم آثاری که با فرهنگ جبهه عجین شده بود و معمولا" همه حفظ بودندو همه خوانی میکردند. حاج حسن خلج:  وقتی كه تمام بچه‌ها زمینگیر می‌شدند، ذكر «حیدر، حیدر» شهید مصطفی ملكی به آنها روحیه می‌داد .زائرین آماده باشید کربلا در انتظار است .....حاج حسن خلج: در عملیات والفجر، به دلیل ایذایی عمل كردن باید سكوت را رعایت می‌كردیم. به همین دلیل در جزیره ام‌الرصاص، در قایقی كه با بچه‌ها نشسته بودیم، زیرلب و آهسته روضه می‌خواندم. خمپاره‌ای به قایق اصابت كرد و به دو نیم تقسیم شد. در آب دست یكدیگر را گرفته بودیم تا غرق نشویم و من همچنان روضه می‌خواندم و اشك صورتم با آب كارون مخلوط می‌شد. آن گریه، زیباترین و باصفاترین گریه‌ای بود كه در عمرم داشتم.حاج صادق آهنگران: نخستین شعری را که زمینه ساز آشنایی من با استاد معلمی بود، شعر «ای شهیدان به خون غلطان خوزستان سلام» بود که آن را در محفلی خواندم .و همین شعر را با تشویق شهید حسین علم الهدی، در محضر امام (ره) خواندم و فکر می کنیم معجزه همین شعر مرا با معلمی آشنا کرد.گاهی اوقات نیز از سر بندهای شعرهای شاعران جنوبی به معلمی می دادیم و ایشان با الهام از این سربندها شعرهای جدیدی می سرود. مثلا شعر «نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب» از همین دسته شعرها بود.   و اما بعد از 28 سال از اتمام دفاع مقدس و در ایام اوج حضور مردم در سرزمین های نور باز هم این ذاکران اهل بیت(ع) برای بهره بردن از زمین مطهر یادمان های دفاع مقدس و هم تقویت معنویت زائران شهدا در جمع راهیان نور حضور می یابند. امسال نیز مداحانی به خیل عظیم حماسه راهیان نور پیوستند که تصاویر آن‌ها را در ادامه می بینیم. حاج صادق آهنگران در شلمچه                                                                   حاج سعید حدادیان در یادمان شلمچه                                                                                                                                                                                        حاج حسین سازور در پادگان دوکوهه و شوش دانیال نبی (ع) حاج حسین سازور در معراج الشهدای اهوازحاج مهدی سلحشور در یادمان فکه (دوم فروردین ماه هزار و سیصد و نود و پنج) حاج رضا نبوی در مسجد جامع خرمشهر                                                    حاج مرتضی طاهری در دزفول                                       حاج احد قدمی در شلمچه ( پنجم فروردین ماه هزار و سیصد و نود و پنج) حاج مهدی رسولی معراج شهدای اهواز                                                             حاج حسین یعقوبیان در یادمان فکه کربلایی سیدرضا نریمانی در معراج الشهدای اهواز (دوم فروردین ماه هزار و سیصد و نود و پنج)   ب

نشست شورای سیاستگذاری راهیان نور کشور برگزار می‌شود

$
0
0
به گزارش خبرنگار راهیان نور،  جلسه شورای سیاست‌گذاری راهیان نور کشور با حضور تمامی اعضای این شورا برگزار خواهد شد.بر اساس این گزارش، جلسه شورای سیاست‌گذاری راهیان نور کشور به ریاست سردار دکتر بهمن کارگر رئیس و با حضور سردار علی فضلی جانشین و سردار نادر ادیبی دبیر ستاد مرکزی راهیان نور کشور و فرماندهان قرارگاه ها و دستگاه های فعال و مرتبط با راهیان نور در سالن جلسات شهید باقری ستاد مرکزی راهیان نور کشور برگزار می شود.لازم به ذکر است: این نشست روز پنجشنبه 26 فروردین ماه  1395 با هدف ارزیابی راهیان نور جنوب و بررسی فعالیت های آتی راهیان نور کشور برگزار خواهد شد.  انتهای پیام/.

اطلاعیه شماره 7 شبکه خادمین ستاد مرکزی راهیان نور کشور

$
0
0
به گزارش خبرنگار راهیان نور، متن اطلاعیه شبکه مرکزی خادمین ستاد مرکزی راهیان نور کشور ویژه پایان ایام اوج راهیان نور جنوب به شرح زیر است: بسم رب الشهدا و الصدیقیناطلاعیه شماره 7 - حرف آخر راهیان نور جنوب امسال هم با تمام پستی بلندی هاش تموم شد و برگی دیگر از دفتر خادمی شهدا ورق خورد. بسیاری آمدند و از سفره پربرکت روزی شهدا، روزی شان را گرفتند و ما همچنان...امیدواریم و دعا می کنیم که خدای متعال به حق شهدای عزیز ما، ما را لحظه ای و کمتر از لحظه ای از شهدا و این راه پر برکت دور نکند...از تمامی برادران و خواهران خود به خاطر قصور و کوتاهی های موجود در طرح ملی خادمی راهیان نور، طلب عفو و گذشت داریم و ان شالله این برنامه نیز ذخیره ای برای قبر و قیامت همه ما باشد...چند مطلب کوتاه لازم به ذکر می باشد که خواهشمندیم همه برادران و خواهران گرامی خادم الشهدا به آن دقت نمایند: 1- با توجه به تماس های مکرر خادمین عزیز در مورد برنامه بعدی خادمی شهدا، لازم است به اطلاع برسانیم که طرح ملی راهیان نور غرب و شمال غرب کشور هنوز ابلاغ نشده و ان شالله بعد از اعلام رسمی قرارگاه مرکزی، اخبار و اطلاعات لازم در سایت شبکه مرکزی خادمین ستاد مرکزی راهیان نور کشور به اطلاع همه برادران و خواهران خواهد رسید.2- با توجه به حجم سنگین اعزام خادمین در این طرح، تسویه حساب بعضی از خادمین عزیز در دست اقدام می باشد و به امید خدا تا 30 فروردین ماه به سرانجام خواهد رسید و در صورتی که تا تاریخ مذکور وضعیت تسویه حساب ها برای خادم عزیزی مشخص نشده بود، با دفتر کمیته مرکزی خادمین شهدا در ساعات اداری تماس بگیرند.3- در صورت وجود ابهام و شبهه در مورد تسویه حساب ایاب و ذهاب خادمین امسال با دفتر کمیته مرکزی خادمین شهدا در ساعات اداری و یا شماره 09197897886 تماس بگیرید.                                  باتشکر شبکه مرکزی خادمین ستاد مرکزی راهیان نور کشور                                                  

برگزیدگان مسابقه دلنوشته راهیان نور قم معرفی شدند

$
0
0
به گزارش خبرنگار راهیان نور، مسابقه دل نوشته ویژه شرکت‌کنندگان در راهیان نور استان قم برای دومین بار به همت دبیرخانه کانون‌های فرهنگی هنری مساجد استان قم برگزار شد.   مسابقه «دلنوشته» به منظور ایجاد ارتباط معنوی بیشتر بین زائرین راهیان نور با شهدا و شناخت بیشتر از یادمان های دفاع مقدس و مناطق مختلف عملیاتی برگزار شد.   دبیرخانه کانون‌های مساجد استان قم، 80 دفترچه تحت عنوان «دلنوشته» به زائرین مناطق عملیاتی که توسط دبیرخانه کانون‌های مساجد استان قم در اسفند 94 و فروردین 95 اعزام شده بودند، توزیع کرد.   شرکت‌کنندگان در راهیان نور پس از حضور در مناطق عملیاتی و یادمان‌های شهدا، برداشت‌های خود را در قالب دلنوشته در این دفترچه‌ها ثبت کردند و در پایان اردو به دبیرخانه کانون‌های مساجد قم تحویل دادند.   از میان افرادی که در این مسابقه شرکت کردند، 5 نفر از جمله آقای مجید قره داغی، خانم زهرا نوروزی، آقاب حبیب زمانی، خانم زهرا کرمی و خانم عفت سلیمانی برگزیده شدند که جوایز نفیسی به برگزیدگان اهدا می‌شود. پایان پیام/

اولین جلسه امتداد راهیان نور ۹۴ در جوار شهدای گمنام برگزار شد

$
0
0
به گزارش خبرنگار راهیان نور، نخستین جلسه امتداد راهیان نور ۹۴ به همت بسیج دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد. در این مراسم تعداد زیادی از خادمین و فعالان و همچنین دانشجویانی که در راهیان نور جنوب گذشته به یادمان های دفاع مقدس جنوب مشرف شده بودند حضور داشتند. این مراسم ساعت ۱۷ امروز با حضور حاج اصحاب کریمی در جوار شهدای گمنام دانشگاه بهشتی بر پا شد.

16 و 17 اردیبهشت؛ برگزاری راهیان نور تخصصی لشکر سیدالشهدا(ع) در فکه

$
0
0
به گزارش خبرنگار راهیان نور، "اکبر باقری دولابی" رئیس ستاد کنگره شهدای لشکر 10 سیدالشهدا(ع) از برگزاری سومین برنامه تخصصی راهیان نور ستاد کنگره لشکر 10 سیدالشهدا(ع) خبر داد و گفت: به مناسبت سالروز عملیات سیدالشهداء ویژه برنامه‌ای با حضور خانواده شهدا و فرماندهان گردان‌ها و دیگر فرماندهان هشت سال دفاع مقدس در منطقه عملیاتی فکه برگزار می‌شود. وی افزود: طبق روال سال گذشته 22 اتوبوس که حدود 800 الی 1000 نفر از رزمندگان این عملیات‌ است در این مراسم حضور می‌یابند و در این مراسم سردار فضلی به سخنرانی خواهد پرداخت. همچنین فرماندهان هر گردان و رزمندگان روایتگری این مراسم را بر عهده خواهند داشت. رئیس ستاد کنگره شهدای لشکر 10 سیدالشهدا(ع) در خصوص زمان برگزاری نیز اظهار کرد: 16 و 17 اردیبهشت ماه بازدید از منطقه عملیاتی فکه انجام می‌شود. باقری دولابی با اشاره به حضور خانواده شهدای شاخص این عملیات همچون شهیدان «حسین اسکندرلو»، «علی اصغر ابراهیمی» و «محمدحسن حسنیان» افزود: در این عملیات بیش از 200 شهید داشتیم. سال گذشته خانواده شهید حسین اسکندرلو در این مراسم حضور یافتند. امسال نیز در خدمت خانواده‌های شهدا خواهیم بود. وی با بیان این مطلب که مراسم یک شب در پادگان شهید کلهر و صبح روز دیگر در فکه برگزار خواهد شد، اظهار کرد: برنامه ما دو روزه است ولی اختیار را به گردان‌ها داده‌ایم که در صورت علاقمندی می‌توانند یک روز بیشتر بمانند و از مناطق عملیاتی بازدید کنند. باقری دولابی در خصوص ادامه این ویژه برنامه در سال‌های آینده خاطرنشان کرد: ویژه برنامه راهیان نور تخصصی در سال‌های آینده به صورت گسترده‌تر ادامه خواهد یافت.

کاروان های راهیان نور شهید صیاد شیرازی چند زائر به راهیان نور جنوب اعزام کرد؟

$
0
0
 به گزارش خبرنگار راهیان نور، سیدعلی بنی‌هاشمی، مدیر روابط عمومی کاروان های راهیان نور شهید صیاد شیرازی در گفت‌وگویی به آماری از تعداد زائرانی که به مناطق عملیاتی دفاع مقدس و یادمان‌های جنوب کشور اعزام شده اند اشاره کرد و گفت: ستاد راهیان نور شهید صیاد شیرازی طی اسفندماه و فروردین گذشته 17 هزار نفر را به مناطق عملیاتی جنوب کشور اعزام کرده است.وی با اعلام این خبر گفت: از این تعداد 8 هزار نفر دانشجو، 4 هزار نفر از حوزه‌های علمیه، هزار نفر دانش آموز، هزار نفر از پرنسل ناجا، هزار نفر از هلال احمر کشور و دو هزار نفر نیز از اقشار مختلف مردمی بودند که به پشتیبانی کاروان های راهیان نور شهید صیاد شیرازی به زیارت یادمان‌های دفاع مقدس رفتند.مدیر روابط عمومی کاروان های راهیان نور شهید باقری در خصوص آمار زائران اعزام شده از سوی این مجموعه نیز گفت: دو هزار نفر با خودروهای شخصی و با حمایت و پشتیبانی این کاروان عازم اردوهای راهیان نور شدند.بنی‌هاشمی در پایان سخنانش به کاروان های راهیان نور شهید برونسی نیز اشاره کرد که امسال نخستین سالی بود که به صورت رسمی فعالیت خود را برای اعزام انفرادی زائران راهیان نور آغاز می‌کرد. وی در خصوص آمار کاروان های راهیان نور شهید برونسی افزود: 10 اتوبوس با ظرفیت 400 نفر زائر انفرادی با این مجموعه عازم مناطق عملیاتی جنوب کشور شدند.انتهای پیام/

یادمان شزهانی بیشترین بازدید زائران راهیان نور در ایلام

$
0
0
به گزارش خبرنگار راهیان نور، سرهنگ حجت الله منصور بيگي مسئول راهيان نور سپاه اميرالمومنين(ع) استان ايلام گفت: از اسفند 94 تا 15 فروردين سال جاري تعداد 152 هزار و 350 نفر از يادمان هاي مختلف استان ايلام بازديد كرده اند. وي با بيان اينكه بازديد كننده ها از اقشار و گروه هاي مختلف اجتماعي سراسر كشور بوده اند اظهار داشت: بيشترين بازديد مربوط به ديدار از يادمان شرهاني با 61 هزار بازديد كننده بوده است. وي افزود: نقطه ايثار مهران با 44 هزار نفر، قرارگاه حضرت امير المومنين (ع) با 40 هزار، يادمان هاي ميمك، سه راهي جندالله و تپه شني با هشت هزار نفر در مكان هاي بعدي قرار دارند. وي در خصوص اعزام كاروان هاي راهيان نور استان ايلام به مناطق عملياتي نيز گفت: در اين مدت 28 هزار و 160 نفر از اقشار مختلف مردم استان ايلام به مناطق عملياتي داخل استان، جنوب و شمال غرب كشور اعزام شده اند. منصور بيگي در پايان با اعلام اينكه عمده اين بازديد ها به صورت خانوادگي بوده يادآور شد: با وجود اتمام تعطيلات نوروزي اما بازديد از يادمان هاي دفاع مقدس استان ايلام همچنان ادامه دارد و احتمال افزايش اين آمار تا سقف 160 هزار نفر تا پايان فروردين سال جاري وجود دارد.  انتهای پیام /

تقدیر از تلاش های قرارگاه راهیان نور ناجا

$
0
0
به گزارش خبرنگار راهیان نور، سردار "محمد زارعي"، با حضور در قرارگاه راهیان نور ناجا از نزدیک فعالیت های این قرارگاه را مشاهده و طی گفت و گویی با تقدير از زحمات اين قرارگاه در سال 94، گفت: خدمت در قرارگاه راهیان نور و مرکز امور ايثارگران ناجا براي هر يک از عزیزان فرصتي است که مي بايست غنيمت شمرد و قدر لحظات خدمت به خانواده هاي معظم شهدا و ايثارگران را دانست.وي افزود: همچنين از تلاش هاي قرارگاه راهیان نور در ابتداي سال جاري که مأموريت سنگين اردوهاي راهيان نور ناجا را بر عهده داشتند، ستودني است. گفتني است، معاون نيروي انساني ناجا از احساس مسئوليت و تلاش مضاعف سردار "صادق معيني" دبیر قرارگاه راهیان نور ناجا در راستاي تدوين و اجراي برنامه هاي مرتبط با راهيان نور نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، مديريت يادمان‏ های تحت بهره برداری ناجا، مدیریت کمیته امنیتی انتظامی ستاد مرکزی راهیان نور کشور و نيز برگزاري موفق یک شب از شب های اجرای جشنواره ملي سرزمين نور در خرمشهر که منظم ترين برنامه اجرا شده در بين ساير نيروهاي مسلح اعلام شده بود، تقدير کرد.

2 یار فرزانه؛ از مجاهدت در غرب غریب تا شهادت در راه دفاع از حرم

$
0
0
به گزارش خبرنگار راهیان نور، امسال برنامه گرامیداشت عملیات بازی دراز و صعود سراسری به ارتفاعات بازی دراز، 2 غایب بزرگ دارد. 2 غایبی که سال قبل در میان زائران این یادمان بودند و در طول یک سال اخیر در راه دفاع از حرم حضرت زینب(س) در سوریه به شهادت رسیدند و حقا که در کسوت خادمی شهدا به سر منزل مقصود و حریم امن دفاع از خاندان عصمت و طهارت رسیدند. سال گذشته سردار شهید "حسین همدانی" در جمع کاروان‌های راهیان نور غرب از خاطرات روزهای نخست جنگ در شهر سرپل ذهاب و دفاع از غرب غریب در برابر هجوم وحشیانه نیروهای بعثی گفت. در جای جای مناطق عملیاتی غرب از دشت ذهاب گرفته تا شهرک المهدی و پادگان ابوذر از خاطراتش گفت. روایتگری سردار شهید همدانی در شهرک المهدی سرپل ذهاب و یادش بخیر سردار شهید "رضا فرزانه" را که فرمانده قرارگاه مشترک راهیان نور بود و از شهدا برای ما روایت کرد؛ از محسن دین شعاری و معبر دوپازا گفت. سردار شهید فرزانه در ارتفاعات بازی دراز و چه زیباست که هر دو از فرماندهان لشکر پر افتخار محمد رسول الله(ص) بودند. سردار شهید حسین همدانی از فرماندهان دوران دفاع مقدس بود که پس از جنگ مسئولیت‌های بسیاری در نیروی زمینی سپاه و سازمان بسیج مستضعفین داشت. همچنین در دوره‌ای فرماندهی سپاه محمد رسول الله(ص) را بر عهده داشت. سردار همدانی که فرمانهد مستشاران نظامی ایرانی در سوریه بود، مهرماه سال جاری در حومه حلب به شهادت رسید. جهت آشنایی با این شهید بزرگوار می‌توانید کتاب "مهتاب خین" نوشته حسین بهزاد و کتاب "پیغام ماهی‌ها" نوشته گلعلی بابایی را مطالعه کنید. سردار شهید رضا فرزانه نیز از نیروهای لشکر 27 محمدرسول الله(ص) بود که پس از دوران دفاع مقدس در مقطعی فرمانده لشکر عملیاتی 27 شد. وی در سال‌های اخیر مسئول بازرسی ستاد مرکزی راهیان نور و فرمانده قرارگاه مشترک راهیان نور بود که 22 بهمن سال گذشته در سوریه به شهادت رسید و پیکرش مفقود شد. خبرگزاری دفاع مقدس در هفتمین روز از شهادت این سردار فرزانه ویژه‌نامه شوق حرم را منتشر کرد که می‌توانید از اینجا دریافت کنید. انتهای پیام/

عملکرد اعزام وزارت نفت در راهیان نور جنوب

$
0
0
به گزارش خبرنگار راهیان نور، سرهنگ پاسدار عباس ممبيني مسئول هماهنگ كننده ستاد اجرايي راهيان نور وزارت نفت گفت: تجديد بيعت با آرمان هاي امام راحل، شهداي انقلاب و دفاع مقدس و همچنين آشنايي خانواده كاركنان اين وزارت خانه با رشادت هاي رزمندگان اسلام در هشت سال دفاع مقدس، از مهمترين اهداف حضور كاروان هاي راهيان نور در استان خوزستان محسوب مي شود.ممبینی افزود: در اين بازديدها كه از 15 اسفند 94  تا 15 فروردين سال جاري به طول انجاميد، كاروان هاي راهيان نور وزارت نفت از يادمان هاي شلمچه، هويزه، شهداي فكه، شهداي اروند، شهداي هور و طلائيه، يادمان شهيد چمران و پادگان دوكوهه بازديد کردند.وي در زمينه خدمات رساني به اين كاروان ها گفت: چهار كميته پشتيباني، فرهنگي، امنيت و دارويي تشكيل و روزانه بيش از 60 نفر به طور ثابت، خدمات به اين زائرين را بر عهده داشتند. مسئول هماهنگ كننده ستاد اجرايي راهيان نور وزارت نفت در اهواز با بيان اينكه شور و شوق زائرين راهيان نور امسال  نسبت به سالهاي گذشته بيش از سال هاي ديگر بود، افزود: خدمات رساني به كاروان هاي راهيان نور سراسر كشور در يادمان شهداي هور، بر عهده حوزه مقاومت بسيج شهيد تندگويان بود كه طي مدت حضور اين زائرين در استان خوزستان، اين حوزه در زمينهپذيرايي وارائه بسته هاي فرهنگي  به 34  هزار نفر خدمات رساني كرد.انتهای پیام/

دل‏نوشته دانش‌آموز دامغانی: خدا را در شلمچه جور دیگر دیدم

$
0
0
به گزارش خبرنگار راهیان نور، فاطمه جوادی‌نژاد، دانش‌آموز دبیرستان حضرت زینب (س) دامغان در همایش اردوهای راهیان نور در دامغان، دل‏نوشته ‏ای قرائت کرد که بسیار زیباست. او خود این چنین می‌گوید: تمام تار و پود وجودم به وجود آمده بودند. تمامی دقایق و ثانیه‌های رفتنم را لحظه‏ شماری می‌کردم. ضربان‌های قلبم یادآور نام شهدایی بود که با رفتنشان آواز سربلندی سر دادند. وی ادامه می‏دهد: تداعی لحظه‌های عرفانی سفر، بوی عشق و گل و اسفند، بوی مهر، بوی محبت، بوی ایمان، بوی خدای من، بوی بهار، بوی خدا را در لابه ‏لای خاک‌های شلمچه استشمام کردم. این دانش‌آموز دامغانی می ‏افزاید: من رنگ بهشت را در منطقه هویزه با چشمانم دیدم؛ من با شهدا انس گرفتم؛ با شهدا پرواز کردم؛ با شهدا خدا را درک کردم. جوادی‌نژاد بیان کرد: من قطره‌های ایمان را در باران‌های احساس شهیدان یافتم؛ من از تبار قطار ملکوت شده بودم؛ وجودم لمس عجیبی به خود گرفته بود؛ یادآوری روزهای جنگ، تمامی رشته‌های احساسم را مانند پیچک گل‌های عشق به هم می‌چسباند. وی ادامه داد: آری، من صداقت را، باور را، آرمان‌های بهشتی را در روزنه‌های سنگ‌های ترک خورده قبر شهیدان به حقیقت دیدم. دانش‌آموز بسیجی دامغان گفت: مجرای بغض‌های درونی‌ام را تخریب کردم، تبسم را عمیق کردم، گذاشتم تا گونه‌هایم خیس اشک‌هایم شوند، من حقیقت را باور کردم. جوادی‌نژاد بیان کرد: گناهانم را در برابر دیدگانم به نمایش گذاشتم، آن وقت بود که به زمین افتادم و های های گریه کردم، من خدا را در شلمچه جور دیگر دیدم، من واقعا راهی کاروان نور شده بودم.
Viewing all 3984 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>