مادر با سفر فاطمه به راهیان جنوب مخالف بود و فاطمه برای رفتن باید دل او را به دست میآورد. چارهای نداشت جز اینکه دایی خود را که 31 سال مفقودالاثر است واسطه قرار دهد؛ زیرا میدانست مادر نسبت به دایی حساس است و حرف روی حرفش نمیآورد. سرانجام دایی سبب خیر میشود و فاطمه راهی سرزمینی پر از نور شده و بند دلش در معراج شهدا پاره میشود؛ آیا نشانی از شهید گمنام خانواده ما هم پیدا میشود! یک نشانهی کوچک نیز دل ما را آرام میکند. فاطمه پس از چند روز از سرزمین شهدا جدا شده و به خانه برمیگردد، هنوز 24 ساعت از سوز اشک و نالههای شب قبل که نشان از فراق داشت نگذشته بود که یک تماس تلفنی همه را به تحیر وا میدارد؛ شهید عباسعلی جوان طرزقی از شهر سبزوار بعد از 31 سال از سفر بازمیگردد. شهیدی که در روز شهادت بی بی پهلو شکسته به شهادت رسید و باز هم در سالروز شهادت ایشان به خاک سپرده میشود. فاطمه بهترین سوغاتی را برای مادر آورده بود. دیگر امسال، برای آمدنش به راهیان، مادر مشتاق بود و حال دیگری داشت.شهید عباسعلی جوان طرزقی یکم فروردین 1345 متولد و در 23 اسفند 1363 در جزیره ی مجنون به شهادت رسید، پیکر مطهرش بعد از 31 سال به آغوش وطن بازگشت.انتهای پیام/ خبرنگار افتخاری راهیان نوریادمان شهدای شرهانی-بغیری