Quantcast
Channel: ستاد مرکزی راهیان نور کشور - آخرين عناوين اخبار :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 3984

دختری که مسیر لاک جیغ تا خدا را طی کرد !

$
0
0
به گزارش خبرنگار راهیان نور، روایتی واقعی از زندگی یک زائر راهیان نور که توسط شهید شاهرخ ضرغام متحول شده است را تقدیم شما مخاطبان میکنیم.مذهبی نبود، اما به شدت به مادرش وابسته بود . وقتی مادر فوت کرد همه گفتند: این دختر از این داغ می میرد. شب خواب می بیند حضرت زینب(س) سرش را به دامن گرفته و او را نوازش می کند و همزمان مصیبت کربلا را به او نشان می دهد و می فرماید : تو ، مادرت فوت کرده است اما ببین ما چه کشیدیم و با این حال، خدا را شکر می گوییم . و سپس حضرت زینب (س) با صحبت کردن او را آرام می کند. نمی دانست آن خانم کیست تا اینکه طفلی کوچک صدا می زند؛ عمه بیا، بابایم را در قتلگاه کشتند. با شنیدن این حرف می فهمد آن خانم، حضرت زینب(س) بوده است.  بعد از آن خواب، کم کم شروع کرد به عوض شدن و طوری در مسیر تحول پیش رفت، که نماز شب جزء واجباتش شد! آنچنان که اگر شبی آن را به جا نیاورد انگار داروی زنده بودنش را نخورده است. دختری از تبار تجمل و رفاه به جایی رسید، که مهریه اش 12 سکه به نیت ائمه شد.  می گفت : با تمام این تغییر و تحولات ولی باز هم حس می کند یک خلا در زندگی دارد اما نمیداند آن خلا چیست! تحصیلاتش را تا مقطع دکترا ادامه داده است ولی می گفت : بهترین کار برای یک خانم، خانه داری است.  یک روز در دانشگاه یکی از دوستانش دو کتاب به او نشان می دهد و می گوید یکی را انتخاب کن. عنوان کتاب ها زندگی نامه شهید ابراهیم هادی و شهید شاهرخ ضرغام بود. او کتاب شهید شاهرخ ضرغام را انتخاب می کتد و بعد وسوسه می شود که آن را بخواند. شروع به ورق زدن و خواندن می کند. به آخر کتاب که می رسد متوجه شد که در حال خودش نیست و به شدت منقلب شده است. حس کرد گمشده اش را یافته، و به دنبال بافتن نشانه ای از شهید، آدرس راهیان نور را به او می دهند.  شماره تلفن دوستانی که عازم دیار نور بودند را می یابد و التماس کنان می خواهد با آنان راهی این سفر شود . به او گفتند ؛ اصلا نیازی به التماس نیست و میتوانی بیایی. این شد که سال قبل در اوج خلوتی راهیان نور و در اوج شلوغی درس و دانشگاه، امتحانات را رها کرده و راهی راهیان نور شد تا گمشده اش را بیابد. سفر یک روزه اش تبدیل به یک هفته شد. آنقدر ماند تا فهمید اینجا همان جایی است که گم کرده بود. الان دختری که روزگاری تفکری از جنس لاک جیغ داشت، به جایی رسیده که همه او را به عنوان یک دختر ولایی می شناسند. دختری که آنقدر برای چادر حرمت قائل است که به واسطه همین چادر و تحول عمیقش، چند نفر مسلمان شده اند و اینها را نیز به مسیر خود دعوت کرد. مثل اینکه دست یکی را بگیری و آن یکی دست همه را زنجیروار بگیرد و یکی یکی به مقصد برساند .انتهای پیام /

Viewing all articles
Browse latest Browse all 3984

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>