Quantcast
Channel: ستاد مرکزی راهیان نور کشور - آخرين عناوين اخبار :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 3984

لودری که در برف‌های منطقه حاج عمران جا خوش کرد

$
0
0
به گزارش خبرنگار راهیان نور، نوروزی از زائران راهیان نور و اهالی قم است که در روزهای جوانی در یادمان شهدای تمرچین خدمت کرده است. وی برای ما خاطره‌ای از آن روزها نوشته است که در ادامه می‌خوانید:از بچه‌های شر جبهه غرب بود. عاشق رانندگی با لودر. ماشین‌های دیگر از جیپ گرفته تا تویوتاها را برای یکبار هم که شده سوار شده بود. فرمانده عاشق شیطنت‌هایش بود ولی به روی خودش نمی‌آورد و جلوی رزمندگان حرفی نمی‌زد.اواخر سال ۶۳ بود. ارتفاعات حاج عمران برف شدیدی آمده بود و با رزمندگان جهاد قم مشغول ساختن حمام بودیم. خیلی به رانندگی لودر علاقه داشتم ولی جرأت نمی‌کردم به راننده لودر حرفی بزنم. دلم را به دریا زدم و به راننده جریان را گفتم.از او خواستم مقداری از مسیر را رانندگی کنم. نمی‌دانستم سرعت لودر از ۵۰ کیلومتر زیادتر بشود کنترل کردن لودر خیلی سخت می‌شود. دنده را جا انداختم و حرکت کردم. اصلا به سرعت لودر توجهی نداشتم. یکباره نگاهم به تایرهای لودر افتاد دیگر فهمیدم که نمی‌شود لودر رو نگه داشت. خیلی هول شده بودم اینجا بود که دوستم گفت زود باش از لودر به بیرون بپر. پریدن ما از لودر همان و افتادن و غلط خوردن لودر در دره همان... کاری نمی‌توانستم انجام بدهم فقط با دوستم به افتادن لودر در دره نگاه می‌کردیم. پیش فرمانده احضار شدیم. فرمانده که اول شوکه شده بود بعد از اطلاع از جریان شروع کرد به داد و بیداد کردن. چه می‌توانستم بگویم، سرم را انداخته بودم پایین... سکوت لحظه‌ای فضا را پر کرد صدای فرمانده سکوت را شکست و دیدم دستی روی شانه‌ام خورد و گفت: دیگه اتفاقی هست که افتاده کاری نمی‌شه کرد. خنده‌ای کرد و گفت: ان شااله یه بهاری یا تابستانی می‌آئیم و دنبالش می‌گردیم. فهمیدم چه کاری انجام داده‌ام و فرماند‌ه‌ام چقدر با عطوفت با من رفتار کرده است. حالا بعد از چندین سال از آن ماجرا آمده‌ام منطقه حاج عمران و یاد آن خرابکاری می‌افتم و خنده‌ام می‌گیرد.انتهای پیام/

Viewing all articles
Browse latest Browse all 3984

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>