به گزارش خبرنگار راهیان نور، آسمان بارید. بهراستی ابر از مظلومیت شهادت شیرمردان مازنی گریست. نرم نرمک، آرام آرام، این شانههای آسمان بود که میلرزید و شکوه عشق امروز از حسینیه ثارالله قائمشهر در تجدید بیعت با این آلالههای جوانمردی و ایثار متجلی شد. مردم مازندران از پیر و جوان, شهید مدافعشان را با اشکهای دلدادگی بدرقه کردند. فضا پر از عطر ملائک شده و گویی رزمندگان عرصه دفاع مقدس امروز برای استقبال از سرباز حضرت زینب بیتابتر از زمینیان هستند. مدافعان حرم رفتند تا مدافع امنیت امروز ایران باشند، رفتند تا جلوه آرمان و ارزشهای اسلامی را بار دیگر در گوش ما طنینانداز کنند. رفتند تا فریاد هیهات منّا الذله را لبیک گویند. آن روز در خانطومان زمان اثباتی دیگر بود... اثبات پیروزی حق بر باطل، اثبات حسینی شدن و حسینی ماندن... اثبات همه عشق و ارادت... شهید بلباسی را مردمان شهرش از خادمی شهدا و اردوهای راهیان نور بهخوبی میشناختند. مردی از نسل آفتاب و چون خورشید سخاوتمند و گرمابخش محفل دوستان. بلباسی تنها خود نبود... زنجیرهای از محبت دوستان آشنا و غریبهای بود که گاه غرقشده در دنیای خود پناه میبردند بر سایهسار این مرد آسمانی... همسر شهید بلباسی امروز دیگر سرود مادری را تنها برای فرزندان میسراید. او از آرمان همسر شهیدش سخن میگوید. از تقلاهای شهید بلباسی برای عزم رفتن به میدان نبرد، از همه تنهایی شیعه در آن سوی مرزها میان دشمنان تکفیری، از راهی که او انتخاب کرد و بر آن اصرار ورزید، ...راهی که باید در آن، ما جماعت غفلتزده اندیشهای دیگر کنیم... نگارنده: سمیه فقیه