به گزارش خبرنگار راهیان نور، سرکار خانم صفیه مجدمی همسر شهید مدافع امنیت سرگرد مهدی آزمون، در گفت و گو با خبرنگار جهاد رسانهای شهید رهبر از مهربانیها و آرزوهای همسر شهیدش میگوید.
مجدمی با اشاره به اینکه همسرم توسط سارقان مسلح و اعضای باند تروریستی به شهادت رسید، گفت: همسرم بعد از اخطار به خودروی مشکوک و تعقیب و گریز، به آنها امان میدهد و میگوید که قصد تیراندازی ندارد و باید با آرامش تسلیم شوند، اما آنها بلافاصله به سمتش شلیک میکنند و تیر به چشم چپش اصابت کرده و او را به شهادت میرسانند.
وی افزود: ۱۷ سال در کنار همسرم زندگی کردم و صاحب ۳ فرزند هستیم، از ابتدا پلیس بود و من همیشه برایش دلشوره داشتم، خودش هم همیشه حرف از شهادت میزد و شهادت بزرگترین آرزویش بود، حتی دلش میخواست مدافع حرم شود! یک بار مرا صدا کرد و گفت بیا وصیت نامهام را به تو بگویم، من که مالی در این دنیا ندارم، تنها وصیت من این است که بعد از من از بچههایم مراقبت کنی.
همسر شهید آزمون بیان کرد: همیشه من و مهدی مینشستیم و برنامههای مستند شهدا را تماشا میکردیم و میگفتیم خداوند صبرشان بده، همسرانشان چطور تحمل میکنند؟ بچههایشان چطور بیپدری را تاب میآورند؟ بالاخره همسرم به آرزوی دیرینهاش رسید و ما باید این درد و دوری را تحمل کنیم.
وی خاطرنشان کرد: خاطرم هست یک شب قرآن میخواند و از من خواست آیه ۸۳ سورهی شعرا را بنویسم (مرا فرمانروایی ده و به بندگان صالح خود ملحق ساز) تا در جیب لباسش بگذارد! حتی یک روز که در آمادهباش بودند، از همکارش خواسته بود که یک عکس ازش بگیرد و گفته بود ممکن است شهید شوم!
مجدمی با بیان اینکه مهدی را باید از سخنان مردم آبادان شناخت، ادامه داد: به بچهها توضیح میدهم که شهادت نصیب هر کسی نمیشود و خداوند با انتخاب پدرتان به همه ما نظر کرده است، اکنون پدرتان بر سر سفره امام حسین (ع) نشسته است، اما بچهها نمیتوانند با این قضیه کنار بیایند و فقط مجبورند این واقعیت تلخ را بپذیرند.
این همسر شهید با بیان اینکه هیچ وقت فکر نمیکردم به این زودی مهدی را از دست بدهم، اظهار کرد: همیشه برایش آرزوی شهادت میکردم اما نه به این زودی! مهدی بیشتر از ۴ الی ۵ ساعت در خانه نبود و همیشه در حال کار بود، مهدی به خاطر خاکش و به خاطر امنیت مردمش لحظهای برای خودش آرامش نمیخواست.
خبرنگار جهاد رسانهای شهید رهبر؛ مینا سادات توفیقفر
انتهای پیام/
↧