شهید علی اکبر شیرودی عاشق انقلاب و ولایت بود و همواره سعی میکرد پیوند مستحکم بین ارتش و روحانیت برقرار کند و در این راستا از هیچ تلاشی فروگذار نمیکرد. شیرودی عاشق پرواز بود، او برای پیروزی و نبرد علیه دشمن زمان را نمیشناخت و شبانه روز برای پیشبرد اهداف جنگی تلاش میکرد. سرتیپ امیر طاعتی از همرزمان شهید شیرودی نقل می کند که شهادت شهید شیرودی یک روندی داشت و این روند از شهادت شهید کشوری شروع شد. وقتی که شهید کشوری پیکرش سوخت و شهید شد، ما به همراه شهید شیرودی به آنجا رفتیم. شهید شیرودی در کنار پیکر سوخته ی شهید کشوری می گفت: "من بدون تو چگونه زندگی کنم، چرا مرا تنها گذاشتی، تو مرشد و الگوی من بودی." از همان زمان بود که شهید شیرودی شروع به شهید شدن کرد. در واقع او همیشه آماده ی شهادت بود و به گونه ای عملیات می کرد که همه از او می ترسیدند و به تعبیر حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی او مالک اشتر زمان بود. مقام معظم رهبری در مورد او می گوید: "او تنها نظامی ای بود که در نماز به او اقتدا کردم". در واقع شهید شیرودی یک عارف وارسته بود و همواره می گفت: "من وهمرزمانم برای اسلام می جنگیم نه چیز دیگر". بسياري از صاحب نظران جنگهاي هوايي او را نامدارترين خلبان جهان ناميدند چنان كه شهيد فلاحي ميگويد: "او غيرممكن را ممكن ساخت و كسي بود كه وقتی خبر شهادتش رابه امام(ره) دادم یک ربع به فکر فرو رفتند و حضرت امام در مورد همه شهدا می گفت خدا آنها را بیامرزد ولی در مورد شیرودی گفت او آمرزیده است." او با بیش از 2500 ساعت بالاترين ساعت پرواز در جنگ را در جهان داشت و با بيش از 40 بار سانحه و بيش از 300 مورد اصابت گلوله بر هليكوپترش باز هم سرسختانه جنگيد. شهید چمران در خصوص رشادت های شهید شیرودی در غائله کردستان و پاوه می گوید: "هنگام هجوم به دشمن با هلیکوپتر به صورت مایل شیرجه می رفت و دشمن را زیر رگبار گلوله می گرفت و مثل جت جنگنده فانتوم مانور می داد. او با آن وحشتی که در دل دشمن ایجاد می کرد، بزرگترین ضربات را به آنها می زد".همرزمان این شهید بزرگوار در خصوص شخصیت والای خلبان شیرودی می گویند: روزی در تعقیب ضد انقلاب وقتی خواست راکتی شلیک کند متوجه حضور بچه ای در آن حوالی شد، برگشت و ابتدا با بال هلیکوپتر بچه را ترساند و از آنجا راند و بعد برگشت و حمله کرد. بیژن شیرودی از همرزمان شهید درباره شهید شیرودی می گوید: خلبان شهید شیرودی، یک نظامی شجاع و دلیر و بینظیر بود و زمانی که رژیم بعثی عراق با نیروهای زرهی خود به ایران حمله کرد شهید شیرودی با کمک همرزمان خود جلوی پیشروی عراقیها را گرفت و با توجه به اوضاع نابسامان کشورمان در اوایل انقلاب نقش ممتاز و بینظیر خلبان شیرودی در سرکوب متجاوزان و منافقین قابل توجه بوده و هر زمانی که ایشان در آسمانی بود رزمندگان نیروی مضاعفی میگرفتند. وی می افزاید: در اوج بحران داخلی و تلاش منافقین علیه انقلاب، شهید شیرودی تلاش فراوانی را بر علیه آنان انجام میداد و زمانی که برای دیدن والدین خود به شیرود تنکابن می آمد، همشهریان خود را نسبت به توطئههای آنان آشنا میساخت و در مراسم تظاهرات و راهپیمایی شرکت فعال داشت. وی بارها هنگام پرواز می گفت: وقتی که پرواز می کنم حالتی دارم همانند یک نفرعاشق که به طرف معشوق خود می رود. هرلحظه فکر می کنم که به معشوق خودم نزدیک تر می شوم و به آن آرزوی قلبی که دارم می رسم ولی وقتی برمی گردم هرچند که پروازم موفقیت آمیزبوده باشد باز مقداری غمگین هستم چون احساس می کنم هنوز آنطوریکه باید خالص نشدم تا مورد قبول دعوت خدا قرار بگیرم. آخرین عرصه ی عشق بازی او عملیات بازی دراز بود. او که در آغاز جنگ درجه ستوانیاری داشت به خاطر شجاعت و رشادت هایی که در طول جنگ از خود نشان داده بود ظرف هفت ماه به درجه ستوان سومی، ستوان دومی و ستوان اولی و بالاخره به درجه سروانی ارتقا یافت. پیوسته بر پشتیبانی مردمی تاکید داشت و می گفت: "با پشتیبانی مردم و روحیه ای که به ما دادند و ایمانی که داشتیم جنگیدیم و توانستیم پیروز شویم." با همین روحیه راهی آخرین پرواز جنگی شد. شهيد شيرودي با نجات يافتن از 360 خطر مرگ سرانجام در آخرين پرواز خود در هشتم اردبيهشت 1360در منطقه بازي دراز هنگامي كه عراق لشكر 250 تانك و پشتيباني توپخانه و خمپارهانداز و چند فروند جنگده روسي و فرانسوي را براي باز پسگيري ذهاب گسيل داشت به مقابله با آنان پرداخت و پس از انهدام چندين تانك از پشت سر مورد اصابت گلولههاي تانك قرار گرفت و به شهادت رسيد. امیر سرافراز ارتش اسلام سرتیپ خلبان شهید علی اکبر شیرودی در فرازی از وصیت نامه خود میگوید: هنگامی که پرواز میکنم احساس میکنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک میشوم و در بازگشت هر چند پروازم موفقیتآمیز بوده باشد، مقداری غمگین هستم چون احساس میکنم هنوز خالص نشدهام تا به سوی خداوند برگردم.