به گزارش راهیان نور، بخشی از زندگی ما آدمها را شهدا و یاد آنها پر کرده است. شهدایی که چه در زمان دفاع مقدس و چه در زمان دفاع از حرم حضرت زینب(س) و هر زمان دیگری از جان و دل مایه گذاشتند، خود را نادیده گرفتند و از سرزمین ایران، از اسلام و انقلاب دفاع کردند و در همین راه نیز جان دادند و حالا زندگی آنها برای ما درس بزرگی است.
درسی که نباید از یاد ببریم و فراموش کنیم این است که اگر آنها نبودند آرامش امروز هم نبود. خیالی آسوده و لبی خندان هم نبود. امروز از شهدا میگوییم و فردا و فرداهای دگر هم.
شنیدن زندگی شهدای مدافع حرم که همگی جوانان غیور و شجاع این خاک بودند برای همه ما جذابیت دارد، دانستن اینکه به چه فکر میکردند، هدفشان چه بود، چرا راهی را انتخاب کردند که میدانستند به شهادت ختم میشود و حتی نحوه زندگی شخصیشان هم برایمان جذابیت دارد.
یکی از شهدای مدافع حرم که 17 خرداد 96 خبر شهادتش را شنیدیم شهید جواد محمدی است. او انسانی بسیار معتقد و مومن بود و در تمام طول زندگیاش برای اعتقاداتش مبارزه کرد و در نهایت برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) و در نبرد با تروریستهای داعش در منطقه حما در سوریه به شهادت رسید.
پس از بیست و هفت روز انتظار پیکر شهید مدافع حرم شهید جواد محمدی به مهین اسلامی و زادگاهش اصفهان بازگشت و مورد استقبال مردم شهیدپرور اصفهان قرار گرفت.
جواد در فیلمی که بعد از شهادتش منتشر شد گفته بود: «اگر خدا لطف کرد و شهادت را نصیبم کرد، بنده از آن شهدایی هستم که حتما یقه بیحجابها را خواهم گرفت».
در قسمتی از مصاحبه با همسر شهید آمده است: «اگر جواد لباس شهادت را به تن نمیکرد در حقش جفا شده بود، زیرا اخلاق و کردارش برای شهادت پرورش یافته بود.»
هر چه غیرشهادت برای جواد رقم میخورد جفا بود
یکی از دوستان شهید محمدی در مورد او و دیگر دوستان شهیدش گفت: اگر غیر از شهادت در حق این بچهها رقم میخورد، جفا بود زیرا همه عملشان با اقتدا به شهدا انجام میشد و در مسلک شهدا قدم برمیداشتند و بدون اغراق بگویم، جوانان محل از شهید محمدی حساب ویژهای میبردند.
این مداح اهل بیت با اشاره به اینکه شهید جواد محمدی از دنیا به طور کامل دل برید، با ذکر خاطرهای از شهید، بیان کرد: شهدا از دنیا بریدند تا به مقام «عند ربهم یرزقون» رسیدند و ما نیز اگر میخواهیم به مقام آنها برسیم باید خود را از دنیا پرستی رها کنیم؛ دو ماه قبل با تعدادی از رفقا و جواد محمدی بعد از بازگشت جواد از سوریه مهمانی سادهای گرفتیم، به جواد گفتم پارکهای سطح شهر محیط خوبی برای جمع خانوادگی بچه مذهبیها نیست و اگر شرایط مالیات فراهم هست، باغی کوچک تهیه کن، که شهید جواد محمدی به سرعت به من گفت: دنیا را رها کن! باغ فقط اون طرف و بهشت. آن زمان بود که فهمیدم جواد چه انقطاعی از دنیا پیدا کرده است و از حرفی که زده بودم، شرمنده شدم.
وی گفت: یکی از رفقا بعد از شهادت جواد، او را در خواب شاد و خوشحال دیده بود که میگفت: به بچههای هیئت بگو اینجا خیلی خوب است و سفارش دختر پنج سالهاش فاطمه را نیز کرد.
خط قرمز جواد حلال و حرام و حجاب بود
خط قرمزهای شهید محمدی حرامها بود، آنقدر به حلال و حرام و حجاب اهمیت میداد که شیشه جلو سمت عروس را دسته گل چسباند تا نگاه نامحرمی به همسرش نیفتد.
برایش مهم بود که به مجالس شادی حلال برود، در مراسم عروسی خودش هم مولودی خوان دعوت کرد، بعضی مسخرهاش کردند که عروسیات شبیه مراسم ختم صلوات است اما برای او مهم نبود، او کاری را انجام میداد که خدا میپسندید، نه مردم.
او در فیلمی که بعد از شهادتش منتشر شد گفته بود: «اگر خدا لطف کرد و شهادت را نصیبم کرد، بنده از آن شهدایی هستم که حتما یقه بیحجابیها و آنها که ترویج بیحجابی میکنند را در آن دنیا خواهم گرفت».
شهید محمدی هرگز سفر راهیان نور را ترک نکرد
جواد محمدی که در تمام طول زندگی خود سعی میکرد پشتیبان ولایت فقیه باشد و با بصیرت پای آرمانهای انقلابی بماند هیچوقت سفر راهیان نورش را ترک نکرد، او در آخرین عید عمر خود به جای تبریک عید برای همه دوستانش نوشت: «دعا کنید شهید شوم».
کتاب داستانی زندگی شهید مدافع حرم جواد محمدی چند ماهی است که به قلم بهزاد دانشگر در حال تدوین است و بهزودی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر میشود.
شهید جواد محمدی از شهدای مدافع حرمی است که برای مردم بسیار عزیز است و مزارش محل زیارت دوستداران شهادت است. او عاشق ولایت فقیه بود و به حجاب و حلال و حرام بسیار اهمیت میداد.
عشق به شهادت سبب شد تا در نهایت 17 خرداد 96 به آرزویش برسد و به جایی برود که سالها دلش طلب میکرد.
↧