به گزارش راهیان نور،حالا كه دیگر تصميم به رفتن گرفته ای، اول وقت عزم سفر کن. از سنندج به سمت مریوان که می روی، بعد از شهر سروآباد و ۱۵ كيلومتر مانده به مريوان يعنی سهراه حزبالله، تابلوی جاده، مسیر پاوه را به تو نشان میدهد.
اردوگاه های اسکان پناهجویان کُردعراقی که سندی از آوارگی آنها و جنایت شیمیایی بعثی _اروپایی صدام تکریتی است در طول مسیر خود را به هر رهگذری نشان می دهد تا راوی پیام باشد.
از دره شیطان هم که عبور می کنی به روستای زیبای دزلی می رسی...
فرصت کم است و باید قبل از غروب آفتاب به ارتفاع #دالانی و مَلَه خور، محل عملیات والفجرده برسی و در راه بازگشت بهتر می توانی دزلی را ببینی.
بعد از گذشتن از روستای "دره کی" و سمت راست جاده، تابلوی یادمان عملیات والفجر ده خودنمایی می کند.
از گردنه بالا می روی و به ارتفاع می رسی.
باورت نمی شود. شاهد نيمی از كردستان عراق مثل شهر حلبچه، سيدصادق، خورمال و نيمی از كردستان ايران؛ مريوان، سروآباد، پاوه و... خواهی بود.
تابستان است و خنکای کوهستان وجودت را نوازش می دهد. در حالی در راه باریکه کوهستان به سمت قله راه می روی که از سرما و کولاک و یخچال های برف اسفند ۱۳۶۶ خبری نیست. همان روزهای سختی که سید مرتضی آوینی درباره اش می گوید: ما را اجبار و اکراه بدینجا نکشانده است که دشواریها، راه بر ما ببندد، راه حق، محفوف در دشواریها است.
به قله می رسی. انگار در آسمان ايستادهای.
روی قله ای با ارتفاع 2850 متر و بالاتر از گردنه "تهته".
اينجا نقطه صفر مرزی با کُردستان عراق است ولی انگار در اینجا خطوط مرزی رنگ خواهند باخت.
گوش هایت باید تیز باشد تا نوای زیبای محمدرسول الله ، رمز عملیات والفجر ۱۰ را بشنوی و همراه با رزمندگان دیروز تو هم رمز پیروزیت را در عملیات های پیش رو بدانی.
سد دربندیخان روبرویت هزاران راز ناگفته دارد.
و اما بمباران شیمیایی حلبچه...
با خود می پرسی که براستی چگونه می شود که صدام تکریتی به این نتیجه برسد که ملت خود را محو و نابود کند؟
و ده ها سوال دیگر...
روبرویت سکوی روایتگری یادمان است و راوی دفاع مقدس آماده روایت روزهای با خدا بودن...
کنار دیگر زائران بر روی این خاک پاک بنشین و همراه با نسیم کوهستان پرواز کن...
پروازی از دالانی تاخدا
زائرعزیز سرزمین مجاهدتهای خاموش
قبلا از عزیمت درباره اش بیشتر بدان!
یقینا بیشتر قدر لحظات حضورت را میدانی!
به قلم: احمد رحیمی زاده
↧