به گزارش راهیان نور، شهید حسینعلی پور ابراهیمی از غیور مردان ایران اسلامی بود که در راه دفاع از حریم اهل بیت علیهم السلام، داوطلبانه عازم سوریه شد. وی که متولد 1350 و متأهل و پدر دو پسر به نام های مهدی و مصطفی بود، در 29 اردیبهشت 1395 برای بار دوم عازم سوریه شد و بعد از 25 روز مبارزه با تکفیری های داعشی به فیض شهادت نائل آمد. پیکر مطهر این شهید بزرگوار 24 خرداد مصادف با ششمین روز از ماه مبارک رمضان به ایران اسلامی باز گشت و طی مراسم با شکوه و با حضور پرشور مردم و برخی مسئولین تشیع و طبق وصیت نامه اش در گلزار شهدای رست به خاک سپرده شد. شهید حسینعلی پورابراهیمی نخستین شهید مدافع حرم شهرستان آستانه اشرفیه و پانزدهمین شهید مدافع حرم استان رشت است. گفت وگوی ذیل حاصل مصاحبه ی اختصاصی خبرنگار جهاد رسانه ای شهید رهبر با همسر شهید مدافع حرم حسینعلی پور ابراهیمی است :راهیان نور: خودتان را معرفی و از شهیدتان بگویید. لیلا دانا هستم کارشناسی ارشد ادبیات و زبان فارسی و همسر شهید حسینعلی پور ابراهیمی، در سال 1375 طی یک مراسم کاملاً سنتی با هم ازدواج کردیم و بیست سال زندگی مشترک داشتیم؛ شهید پور ابراهیمی متولد سال 1350 و تحصیلاتشان کارشناسی ارشد علوم سیاسی بود؛ در سن 14 سالگی به جبهه رفتند؛ بعد از جنگ چون روحیهی جهادی داشتند در وزارت دفاع مشغول به کار شدند، چند سال دغدغه رفتن به لبنان و سوریه را داشتند؛ اما به خاطر محدودیتهای شغلی نتوانستند به لبنان بروند ولی دوبار به سوریه اعزام شدند؛ بار اول در بهمن 1394 بود که حدود پنجاه روز طول کشید و بار دوم اردیبهشت 1395 اعزام شد و بیست و پنج روز بعد به شهادت رسیدند.راهیان نور: ویژگی خاص شهید چه بود که برای شهادت برگزیده شدند؟ بهترین ویژگی شهید پور ابراهیمی طالب شهادت بود، یعنی لحظه به لحظه با فرهنگ شهادت زندگی میکردند؛ طوری که بچهها میدانستند پدرشان رفتنی است، رفتار و گفتارشان به گونهای بود که خیلیها او را به چشم یک شهید زنده میدیدند، در برخورد با جوانان خیلی صبوری و انعطاف به خرج میدادند طوری که وقتی یک جوان یک الی دو ساعت با ایشان صحبت میکرد کاملا مریدشان میشد، رابطهشان با خدا متعلق به خودشان بود، در ارتباط با بچهها به نحوی عمل میکردند که فرهنگ شهادت را با گوشت و پوست بچهها عجین کرده بودند؛ بعد از شهادت آن صحنهها برای بچهها تداعی میشد و منتظر چنین روزی بودند. شهید پورابراهیمی همیشه سعی داشتند جدای از خود، اثرگذاری مثبت را بر دیگران هم داشته باشند به همین خاطر خیلی به اعمال و رفتار تاکید داشتد و صرفا به نصیحت کردن اکتفا نمیکردند بلکه بیشتر سعی داشتند با اعمال خود منشا اثر باشند، هیچ وقت سعی نداشتند کارهایشان را پررنگ جلوه دهند که به چشم دیگران بیاید و همیشه این تاکید را به ما هم داشتند. راهیان نور: مهمترین سفارش ایشان چه بود؟ همیشه به بچه ها سفارش داشتند در هر جایی که هستید بهترین باشید و خود ایشان هم بهترین بودند؛ در جایگاه همسر بهترین همسر بودند، در جایگاه پدر، بهترین پدر بودند و در جایگاه دوست هم بهترین دوست بودند، همیشه سعی داشتند در انجام کارها و مسئولیتها سنگ تمام بگذارند و کمکاری نکنند. راهیان نور: محل دفنشان را خودشان انتخاب کردند، در این خصوص توضیح دهید؟ یک بار آخر شب باهم به گلزار شهدا رفتیم؛ هیچ وقت از شهادت حرف نمیزدند اما آنجا گفتند: اگر مزار من در رشت باشد شما مشکلی ندارید؟ گفتم: نه، برای من فرقی نمیکند، گفتند: نمیدانم چرا اینجا احساس آرامش میکنم، گفتم: اینجا بزرگ است دقیقا منظورتان کجاست؟ گفتند: همین جایی که نشستم احساس میکنم جایم خوب است، الان دقیقا مزارشان همان جایی است که آن شب ایستاده بودند. راهیان نور: با چه روحیه و تفکری اجازه دادید که برای بار دوم به سوریه بروند؟ خدا خودش افراد را برای شهادت گلچین میکند، شاید در دوران دفاع مقدس این اندازه انتخاب راه سخت نبود چون بحث دفاع از کشور خودمان بود و فرهنگ جهاد و شهادت کاملا جا افتاده بود، ولی الان وضعیت از جهاتی فرق دارد؛ باید غربت و تنهایی را تحمل کنیم و جواب خیلی از سوالاتی را که در ذهن افراد است، بدهیم، شهید یکبار شهید میشود اما همسر شهید روزی چند بار شهید میشود؛ وقتی زندگی را با یک هدف شروع کنید و به دنبال آن هدف باشید دیگر بحث اجازه دادن مطرح نمیشود چون این راه چیزی خلاف آن هدف نبوده است، یعنی وقتی هدف والا باشد بقیه مسائل دیگر معنی پیدا نمیکنند. راهیان نور: جایی نوشته بود مجنون میلیاردری که در سوریه آسمانی شد، در این باره توضیح دهید؟ این مطلب را یکی از دوستانشان نوشته بود و هدف از آن، این بود که همه بدانند شهید امکانات رفاهی زیادی داشتند ولی آنها را رها کرده و رفتند، شاید میخواستند به کسانی که میگویند اینها برای پول میروند پاسخی داده باشند، البته شهید میلیاردر نبودند اما خدا را شکر در زندگی قناعت را رعایت کرده و به همین خاطر کم و کسری نداشتیم. راهیان نور: آیا بانوان هم می توانند مدافع حرم باشند؟ ما نباید صحنه را اشتباه ببینیم، هر قدمی که برمیداریم اگر نیت برای خدا باشد جهاد است؛ من به عنوان یک زن وقتی حریم امن را برای شوهرم ایجاد کنم مدافع حریم میشوم. راهیان نور: اجازه میدهید پسرانتان راه پدرشان را ادامه بدهند؟ هیچ چیزی در خانوادهی شهدا تک بعدی نیست و آرمانی مثل شهادت هدف همهی اعضاست، در خانوادهی ما هم فرهنگ جهاد و شهادت نهادینه شده و همهی ما با این فرهنگ و تفکر رشد کردهایم پس این تفکر فقط مختص به شهید نبوده است، بار آخر که میخواستند به سوریه بروند از حالات و رفتارشان مطمئن بودم که برنمیگردند؛ یکی از فرزندانمان امتحان کنکور داشت و به همین خاطر به همسرم گفتم: برای رفتن از بچهها بپرسید، اما پسرانمان گفتند: اگر به ما هم اجازه بدهند به سوریه میرویم پس اجازه دهید پدرمان برود. راهیان نور: من انقلابیام یعنی چه؟ من انقلابیام یعنی با تمام وجودم به اصول و مبانی انقلاب پایبند هستم. راهیان نور: اگر بخواهید یک جمله به مقام معظم رهبری بگویید، چه میگویید؟ میگویم: همهی ما سربازان امام زمان(عج)، زیر پرچم شما و همیشه گوش به فرمان شما هستیم. انتهای پیام/